- سرفتنه
- سرغوغا
معنی سرفتنه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اکسی هموگلوبین
آش قره قروت
ترف با
لبریز شدن و پایان یافتن
کمال هر چیز حد نصاب:) در سر خانه زود است . (، آواز بلند. یا داماد سر خانه. دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
مونث سرحان گرگ ماده
سرشکافته
شرمسار، خجل
سرنا سورنای
آشی که از قره قروت تهیه شده باشد، آش ترف، ترف با
عنکبوت
((سَ نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
کمال هر چیز، حد نصاب، آواز بلند، داماد، دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
جایی در گرمابه که در آنجا لباس های خود را از تن درآورند و به داخل حمام بروند، بینه، رخت کن سر حمام
در گذشته، متوفی
گذشتنی
باد خاکروب
نوعی باج که از هر یک مردم شهری و غیر آن سلطان ستاند
مخلوط شده آغشته، خمیر گشته، آفریده
مخلوط کردن آغشته کردن، خمیر کردن، خلق کردن آفریدن
اول و آخر چیزی
کشتی دریا
گیلار ماهی
سوراخ کردنی
پارسی تازی گشته سفته بازی داد و ستد با سفته، سفته
مونث سفان کشتیساز، مروارید کشتیسازی
گاییدن
یک یک، یکی یکی و از روی سرشماری، باج و خراج که به طریق سرشماری از مردم بگیرند، آنچه علاوه از باج و خراج بگیرند
کشتی
کتابی که در آن مطالب مختلف خصوصاً اشعار جمع شده باشد، جنگ
در علم نجوم از صورت های فلکی جنوبی دارای ۴۵ کوکب که به شکل کشتی تصویر کرده اند و سهیل هم جزء آن است، مفرد واژۀ سفن و سفائن
سفینۀ فضایی: فضاپیمایی که برای جمع آوری اطلاعات به مدار زمین یا اجرام آسمانی دیگر فرستاده می شود
کتابی که در آن مطالب مختلف خصوصاً اشعار جمع شده باشد، جنگ
در علم نجوم از صورت های فلکی جنوبی دارای ۴۵ کوکب که به شکل کشتی تصویر کرده اند و سهیل هم جزء آن است، مفرد واژۀ سفن و سفائن
سفینۀ فضایی: فضاپیمایی که برای جمع آوری اطلاعات به مدار زمین یا اجرام آسمانی دیگر فرستاده می شود