جدول جو
جدول جو

معنی سرشیر - جستجوی لغت در جدول جو

سرشیر
چربیی که روی شیر - که نخست گرم و سپس سرد شده باشد - بندد دمایه
تصویری از سرشیر
تصویر سرشیر
فرهنگ لغت هوشیار
سرشیر
لایه ای از چربی که پس از سرد شدن شیر روی آن می بندد، چرابه، قیماق
تصویری از سرشیر
تصویر سرشیر
فرهنگ فارسی عمید
سرشیر
چربی ای که روی شیر که نخست گرم و سپس سرد شده باشد بندد، مایه
تصویری از سرشیر
تصویر سرشیر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرشار
تصویر سرشار
مملو
فرهنگ واژه فارسی سره
آنچه که دارای نشیب است سطح مایل سراشیب مقابل سر بالا، رو بپایین با نشیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشور
تصویر سرشور
نوعی گل که زنان بدان گیسوان خود شویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشار
تصویر سرشار
پر، لبریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشیر
تصویر پرشیر
هر شیردهنده که شیر بسیار داشته باشد، گاو و گوسفند که شیر بسیار بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرایر
تصویر سرایر
سریرت ها، نیت ها، باطن ها، جمع واژۀ سریرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشیب
تصویر سرشیب
سراشیب، دارای شیب، نشیب دار، رو به پایین، سرازیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرزیر
تصویر سرزیر
سرازیر، دارای سراشیبی، سرنگون، مقابل سربالا، رو به پایین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرتیر
تصویر سرتیر
((سَ))
تند، سریع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشار
تصویر سرشار
((سَ))
لبریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشار
تصویر سرشار
لبریز، پر، لبالب
فرهنگ فارسی عمید