معنی پرشیر
- پرشیر
- هر شیردهنده که شیر بسیار داشته باشد، گاو و گوسفند که شیر بسیار بدهد
واژههای مرتبط با پرشیر
پرشیر
- پرشیر
- گاو پرشیر، گوسفند پرشیر و نظایر آنها، که شیر بسیار دهد.
- پرشیر شدن (... پستان) ، شکر. اشکار. اشتکار. (تاج المصادر بیهقی)
پرشیا
- پرشیا
- ایران
پاشیر
- پاشیر
- زیر زمین خرد که شیر آب انبار بر دیوار آن نصب شده است گودال پای شیر آب انبار کلیه بنای مجاور شیر آنجای از آب انبار که آب از شیر گیرند
پر شیر
- پر شیر
- که شیر بسیار دهد: گوسفند پر شیر
پرشور
- پرشور
- پر حرارت، پر غوغا
پرشرر
- پرشرر
- پر جرقه
پرفیر
- پرفیر
- فرانسوی سنگ سماک
سرشیر
- سرشیر
- چربیی که روی شیر - که نخست گرم و سپس سرد شده باشد - بندد دمایه
پرشرر
- پرشرر
- آتشی که جرقۀ بسیار دارد، پرجرقه، کنایه از پر از هیجان
