جدول جو
جدول جو

معنی سرشو - جستجوی لغت در جدول جو

سرشو
((سَ))
آن که سر دیگری را بشوید، سرتراش، حجام، نوعی گل سفید رنگ که بدان سر و بدن را شویند، گل سرشوی
تصویری از سرشو
تصویر سرشو
فرهنگ فارسی معین
سرشو
سرشب، اول شب، گیاهی خوراکی است، پخت برنج به صورت کته، سرشب اول شب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سروش
تصویر سروش
(دخترانه و پسرانه)
شنیدن و فرمانبرداری، فرشته مظهر اطاعت، فرشته پیام آور در فرهنگ زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرغو
تصویر سرغو
در دورۀ آق قویونلو، نوعی عوارض که از رعایا دریافت می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورشو
تصویر ورشو
آلیاژی مرکب از ۵۵ درصد مس، ۲۵ درصد روی و ۲۰ درصد نیکل، شبیه نقره، براق و فاسدنشدنی که برای ساختن سماور، قاشق، چنگال و ادوات دیگر به کار می رود، نقرۀ آلمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشوی
تصویر سرشوی
شویندۀ سر، کسی که سر دیگری را بشوید، نوعی گل سفید شبیه صابون که با آن سروتن را می شویند، گل سرشویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سروش
تصویر سروش
پیام آور، در آیین زردشتی یکی از ایزد آنکه مظهر اطاعت و فرمان برداری از اوامر اهورامزدا است و به بندگان راه فرمان برداری می آموزد، برای مثال به فرمان یزدان خجسته سروش / مرا روی بنمود در خواب دوش (فردوسی۲/۴۱۴)
در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
فرشته
جبرئیل، در اسلام و دیگر ادیان سامی یکی از فرشتگان مقرب الهی که که وحی را بر پیغمبران نازل می کرد، روح الامین، روح القدس، روح اعظم، امین وحی، حامل وحی، ناموس اکبر
موکل بر روز هفدهم از هر ماه خورشیدی (سروش روز) است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
قطرۀ آب چشم که هنگام گریستن فرو چکد
اشک، قطره
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، زراک، زراج، برباریس، زارج، امبرباریس، زرک، اترار، انبرباریس، دارشک برای مثال رخ ز دیده نگاشته به سرشک / وآن سرشکش به رنگ تازه« سرشک» (عنصری - ۳۶۷ حاشیه)
سرشک آتش: کنایه از قطره های آب که هنگام سوختن هیزم تر از آن فرو چکد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
خوی، نهاد، طینت، فطرت
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
آنکه سر را بشوید. شویندۀ سر، سرتراش. (برهان) (رشیدی) (انجمن آرا) :
خاک بر سر شاعری را کاشکی
بودمی سرشوی یا نه پای باف.
شمس فخری (از انجمن آرا).
، حجام. (برهان) (انجمن آرا) ، نوعی از گل که بدان سر شویند و گل سرشوی گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
یا گل سرشوی. نوعی گل که زنان بدان گیسوان خود شویند و قسمی از آن را زنان آبستن خورند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سروش
تصویر سروش
جبرئیل، فرشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرغو
تصویر سرغو
ترکی باژ باژی که در شاهی آق قویونلوییان می ستانده اند نوعی عوارض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
فطرت، خلقت، طینت، طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
اشک چشم، آب چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگو
تصویر سرگو
ذرت خوشه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشور
تصویر سرشور
نوعی گل که زنان بدان گیسوان خود شویند
فرهنگ لغت هوشیار
برگرفته از نام ورشو پایتخت لهستان که این همبسته مس و روی و مسدیو (نیکل) در آنشهر از سوی کارخانه نور بلین فراهم می آمده آلیاژی ازنیکل 20 و روی 35 ومس 45 که بخوبی ذوب وبه آسانی قالب گیری میشود از این جهت ساختن اسبابهای مختلف از آن آسان است و چون سفیدرنگ و محکم و فساد ناپذیر است از آن جهت ساختن قاشق و چنگال و مقاومت های الکتریکی استفاده میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
((س رِ))
قطره اشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورشو
تصویر ورشو
((وَ))
فلزی است محکم ترکیب شده از مس و روی و نیکل، پایتخت لهستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
((س رِ))
نهاد، فطرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سروش
تصویر سروش
((سُ))
فرشته، نام روز هفدهم از هر ماه شمسی، در آیین زردشتی، نماد فرمانبرداری از اهورامزدا که به امر حساب و کتاب در روز رستاخیز می پردازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
طبیعت، فطرت، ماهیت، ذات، طبع، خصلت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
tempérament
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
性格
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
स्वभाव
دیکشنری فارسی به هندی