نوعی از رزاسه شامل درختان جنگلی با چوبهای سخت دارای انواع مختلف است که برای ساختن یک نوشابۀ غیرالکلی مورداستفاده قرار میگیرد. (کارآموزی داروسازی جنیدی)
نوعی از رزاسه شامل درختان جنگلی با چوبهای سخت دارای انواع مختلف است که برای ساختن یک نوشابۀ غیرالکلی مورداستفاده قرار میگیرد. (کارآموزی داروسازی جنیدی)
شاعر خوبی است و قصیده ای گفته که ذکر چهار ارکان در او لازم داشته، این سه بیت از آن است: آتشی دارم بدل من زآن دو لعل آبدار باد تا زلفش پریشان کرد گشتم خاکسار خاک ره گل میشود از آب چشمم تا چرا آتش اندر من زد و رفت از بر من بادوار گر برآرم باد سرد آتش زنم در آسمان گر ببارم آب گرم از خاک سازم لاله زار. (مجالس النفایس ص 338)
شاعر خوبی است و قصیده ای گفته که ذکر چهار ارکان در او لازم داشته، این سه بیت از آن است: آتشی دارم بدل من زآن دو لعل آبدار باد تا زلفش پریشان کرد گشتم خاکسار خاک ره گل میشود از آب چشمم تا چرا آتش اندر من زد و رفت از بر من بادوار گر برآرم باد سرد آتش زنم در آسمان گر ببارم آب گرم از خاک سازم لاله زار. (مجالس النفایس ص 338)
بزرگ داشتن. (تاج المصادر بیهقی). بزرگ و باشکوه داشتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). تعظیم. (غیاث اللغات). بزرگ داشتن و شکوه داشتن. (آنندراج) ، چیزی فرا زیر درخت نهادن تا نشکند از بسیاری بار. (تاج المصادر بیهقی). ستون نهادن درخت پربار را، و گاه باشد که بر آن دیواری بنا نمایندتا بر آن دیوار اعتماد نماید و این از جهت ضعف درخت و کثرت بار آن است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بنا کردن دکان و دیوار یا ستون نهادن زیر درخت پربار تا نیفتد و این از جهت ضعف درخت و کثرت بار آن است. (آنندراج). ساختن دکانی در زیر نخله تا بر آن اعتماد نماید از جهت ضعف. (از اقرب الموارد) (از المنجد). منه المثل: انا جذیلها المحکک و عذیقها المرجب، یعنی من رجبه ایشانم که بعقل و فکر من تقویت حاصل می نمایند و از مکروهات نجات می یابند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، خوشه های خرمابن را یا شاخه های وی به برگهای آن بستن تا باد خوشه ها را نریزاند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، در حوالی خرمابن خار نهادن تا دست کسی بدان نرسد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از المنجد) ، شاخه های انگور را برابر و هموار کرده بجای آن گذاشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ترجیب العتیره، ذبح کردن قربان است در ماه رجب. (منتهی الارب). کشتن قربانی در ماه رجب. (آنندراج) (از المنجد). ذبح کردن گوسفند قربانی در ماه رجب که در جاهلیت معمول بود. (ناظم الاطباء)
بزرگ داشتن. (تاج المصادر بیهقی). بزرگ و باشکوه داشتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). تعظیم. (غیاث اللغات). بزرگ داشتن و شکوه داشتن. (آنندراج) ، چیزی فرا زیر درخت نهادن تا نشکند از بسیاری ِ بار. (تاج المصادر بیهقی). ستون نهادن درخت پربار را، و گاه باشد که بر آن دیواری بنا نمایندتا بر آن دیوار اعتماد نماید و این از جهت ضعف درخت و کثرت بار آن است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بنا کردن دکان و دیوار یا ستون نهادن زیر درخت پربار تا نیفتد و این از جهت ضعف درخت و کثرت بار آن است. (آنندراج). ساختن دکانی در زیر نخله تا بر آن اعتماد نماید از جهت ضعف. (از اقرب الموارد) (از المنجد). منه المثل: انا جذیلها المحکک و عذیقها المرجب، یعنی من رجبه ایشانم که بعقل و فکر من تقویت حاصل می نمایند و از مکروهات نجات می یابند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، خوشه های خرمابن را یا شاخه های وی به برگهای آن بستن تا باد خوشه ها را نریزاند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، در حوالی خرمابن خار نهادن تا دست کسی بدان نرسد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از المنجد) ، شاخه های انگور را برابر و هموار کرده بجای آن گذاشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ترجیب العتیره، ذبح کردن قربان است در ماه رجب. (منتهی الارب). کشتن قربانی در ماه رجب. (آنندراج) (از المنجد). ذبح کردن گوسفند قربانی در ماه رجب که در جاهلیت معمول بود. (ناظم الاطباء)
صاحب الحلل السندسیه گوید: وی شاعر مردم طلیطله بود و وی را بسیار دوست میداشتند و در قیام این شهر به مخالفت حکم بن هشام (متوفی 206 هجری قمری) به رهبری عبیده بن حمید، این شاعر یکی از محرکان مردم طلیطله به انقلاب بود. رجوع به کتاب مذکور چ 1936م. ج 1 ص 457 شود ابوالحسن غربیب بن خلف بن قاسم الخطیب القیسی المجریطی نزیل ’مالقه’. از اهل علم بود و دارای تصنیفی است. (از الحلل السندسیه چ 1936م. ج 1 ص 457)
صاحب الحلل السندسیه گوید: وی شاعر مردم طلیطله بود و وی را بسیار دوست میداشتند و در قیام این شهر به مخالفت حکم بن هشام (متوفی 206 هجری قمری) به رهبری عبیده بن حمید، این شاعر یکی از محرکان مردم طلیطله به انقلاب بود. رجوع به کتاب مذکور چ 1936م. ج 1 ص 457 شود ابوالحسن غربیب بن خلف بن قاسم الخطیب القیسی المجریطی نزیل ’مالقه’. از اهل علم بود و دارای تصنیفی است. (از الحلل السندسیه چ 1936م. ج 1 ص 457)
جزیره ای است بزرگ بهند و در آن کوهی است که بر آن آدم علیه السلام هبوط نمود. (منتهی الارب). رجوع به سراندیب و نزهه القلوب ص 2، 11، 168، 196، 203، 231، 256، 262 و تاریخ گزیده ص 23 و 32 شود
جزیره ای است بزرگ بهند و در آن کوهی است که بر آن آدم علیه السلام هبوط نمود. (منتهی الارب). رجوع به سراندیب و نزهه القلوب ص 2، 11، 168، 196، 203، 231، 256، 262 و تاریخ گزیده ص 23 و 32 شود