معنی غربیب
- غربیب
- نوعی انگور سیاه، پیرمردی که موی سر و ریش خود را با خضاب سیاه کند، بسیار سیاه
واژههای مرتبط با غربیب
غربیب
- غربیب
- سخت سیاه، انگور سیاه شاه انگور، رنگیده موی پیری که موی سر و رو را رنگ کرده نوعی انگور سیاه طائفی که از بهترین اقسام انگور است
غربیب
- غربیب
- نوعی انگور سیاه طائفی که از بهترین اقسام انگور است
غربیب
- غربیب
- صاحب الحلل السندسیه گوید: وی شاعر مردم طلیطله بود و وی را بسیار دوست میداشتند و در قیام این شهر به مخالفت حکم بن هشام (متوفی 206 هجری قمری) به رهبری عبیده بن حمید، این شاعر یکی از محرکان مردم طلیطله به انقلاب بود. رجوع به کتاب مذکور چ 1936م. ج 1 ص 457 شود
ابوالحسن غربیب بن خلف بن قاسم الخطیب القیسی المجریطی نزیل ’مالقه’. از اهل علم بود و دارای تصنیفی است. (از الحلل السندسیه چ 1936م. ج 1 ص 457)
غرایب
- غرایب
- غریبه ها، ناآشناها، بیگانه ها، غریب ها، جمعِ واژۀ غریبه
غربیل
- غربیل
- اَلَک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گَردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، چاولی، پَریزَن، غَرویزَن، آردبیز، تُنُک بیز، پَرویزَن، موبیز، تُنُگ بیز، غَربال، گَربال، مُنخُل، پَریز، پَرویز
غردیب
- غردیب
- تاغندست با بونه گاوی
غربیه
- غربیه
- مونث غربی خاوری خور بری
غربیل
- غربیل
- غربال
غرایب
- غرایب
- جمع غریبه دوران (دورها) مقابل قرایب، چیزهای عجیب و شگفت آور و نادر