- سراداری
- عمل و شغل سرایدار
معنی سراداری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و شغل سرایدار
خدمتکار بیمارستان، خادم منازل و موسسات، سرایدار
سپهسالاری، فرماندهی سپاه، کنایه از ریاست ایل و طایفه
نوعی یقه، نوعی لباس مردانۀ بلند که پشت آن چین دار بود و روی لباس های دیگر می پوشیدند
نوعی یقه، نوعی لباس مردانۀ بلند که پشت آن چین دار بود و روی لباس های دیگر می پوشیدند
نوعی لباس بلند مردانه که پشتش چین داشته روی لباس های دیگر می پوشیدند
سالاری، مهتری
نگهبان سرا، دربان
تجویز، تسامح
سوگواری
قدردانی
حقانیت، استحقاق
سر نگهداری
نگهبانی راه محافظت جاده، دزدی راهزنی، باجی که از مسافر و متاع می گرفتند برای محافظت آنها و حق العبور (قاجاریه)
سالاری سپاه فرماندهی قشون
سالاری سپاه فرماندهی قشون
شکر نعمت حق شناسی شکرگذاری، منت پذیری
خرید ابتیاع
عمل و شغل سالار، سالی یک روز بیگاری کردن) سالاران (برای سر سالار (خراسان)
خانه دار، مستخدم و نگهبان خانه
سرازیر شدن سراشیبی دارای شیب بودن، یا سرازیری قبر. سرازیر شدن مرده به هنگام دفن، سراشیب شیب
شمارش و تعیین کردن عده نفوس یک کشور
زنو مندی، زینه مندی، عمل سلاحدار مسلح بودن
عمل سلاحدار مسلح بودن
عمل و شغل شرابدار
خریدار بودن، عمل خریدار
عمل رازدار، سرّنگه داری
عزادار بودن، سوگواری در مرگ کسی
نگهبانی راه، محافظت جاده، باج راه، باج و مالیاتی که در راه از مسافر گرفته شود
شغل و عمل مرغدار، مکانی برای پرورش مرغ
سراشیبی، شیب داری، راهی که رو به نشیب برود
شمردن و تعیین کردن عدۀ نفوس یک شهر یا یک کشور
باوفا بودن، پایداری در دوستی و به سر بردن عهد و پیمان
پشتیبانی، مرز داری، جاداری عمل و شغل طرفدار
شغل و عمل مرز دار، اداره ایست که بامور مرزداران رسیدگی کند گارد سرحدی
دردوستی زناشویی یا خدمت بمردم صادق و صمیمی بودن: (دل منه بر دنیی و اسباب او زانکه از وی کسی وفاداری ندید) (حافظ)