جدول جو
جدول جو

معنی سرآهنگ - جستجوی لغت در جدول جو

سرآهنگ
پیشرو لشکر، سرهنگ
تصویری از سرآهنگ
تصویر سرآهنگ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سر آهنگ
تصویر سر آهنگ
سرهنگ، خوانندگی دو بیت خوانی، ابتدای آهنگ خوانی، تار کلفت ساز بم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراهنگ
تصویر سراهنگ
پیشرو قافله، پیشرو قوم، پیشرو لشکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرهنگ
تصویر سرهنگ
افسر ارتش، پهلوان و مبارز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرهنگ
تصویر سرهنگ
افسر ارتش که درجه اش بالاتر از سرگرد و پایین تر از سرتیپ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرهنگ
تصویر سرهنگ
((سَ هَ))
فرمانده، فرمانده قشون، افسری که درجه او بالاتر از سرگرد است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دژآهنگ
تصویر دژآهنگ
بد خوی تند خوی، خشمگین غضبناک، تیر تخش، زوبین سنان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبرآهنگ
تصویر جبرآهنگ
تخم گیاه زرد خار
فرهنگ لغت هوشیار
آهنی باشد که کفشگران در پس کفش نهند تا بان کفش را فراخ کنند آنگاه که قالب را در کفش کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرهنگی
تصویر سرهنگی
شغل و رتبه سرهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسترآهنگ
تصویر بسترآهنگ
لحاف، ملافه، چادرشب، چادر رختخواب، برای مثال خوشا حال لحاف و بسترآهنگ / که می گیرند هر شب در برت تنگ (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرآژنگ
تصویر پرآژنگ
پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک، برای مثال تو با دشمنت رخ پرآژنگ دار / بداندیش را چهره بی رنگ دار (فردوسی - ۶/۲۶۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژآهنگ
تصویر دژآهنگ
آهنگ کننده به سوی دژ، تیر یا زوبینی که به سوی قلعه و حصار پرتاب کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دژآهنگ
تصویر دژآهنگ
بدآهنگ، بداندیش، بدنیت، بدخواه، بدکردار، بدخو، تندخو، برای مثال ز بس کینه جوی و دژآهنگ بود / فراخای گیتی براو تنگ بود (عنصری - ۳۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسترآهنگ
تصویر بسترآهنگ
((~. هَ))
لحاف، نهالی، چادر شبی که بر روی بستر کشند
فرهنگ فارسی معین
((~. هَ))
آهنی باشد که کفشگران در پس کفش نهند تا به آن کفش را فراخ کنند آنگاه که قالب را در کفش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دژآهنگ
تصویر دژآهنگ
((~. هَ))
بددل، بداندیش، بدخوی، به خشم آمده، دژآگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرهنگ
تصویر فرهنگ
(دخترانه و پسرانه)
شکوه، ادب، تربیت، علم، دانش، عقل، نام مادر کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرهنگ
تصویر فرهنگ
ادبیات، ادب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرچنگ
تصویر سرچنگ
سر پنجه، ضرب دستی که به زور تمام بر سر و روی کسی زنند سیلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرچنگ
تصویر سرچنگ
سرپنجه، سرانگشتان،
سیلی، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی، چک، توگوشی، کشیده، لت، تپانچه، کاز، صفعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرهنگ
تصویر فرهنگ
علم، دانش، ادب، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت، کتابی که شامل لغات یک زبان و شرح آن ها باشد، لغت نامه
فرهنگ عامه: مجموع عقاید، افسانه ها و ترانه های محلی یک قوم یا سرزمین، فرهنگ عوام
فرهنگ عامیانه: مجموع عقاید، افسانه ها و ترانه های محلی یک قوم یا سرزمین، فرهنگ عوام
فرهنگ عوام: مجموع عقاید، افسانه ها و ترانه های محلی یک قوم یا سرزمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرپهن
تصویر سرپهن
هرچه سر آن پهن تر از قسمت پایین باشد، دارای سر پهن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرهنگ
تصویر فرهنگ
تعلیم و تربیت، علم و دانش و ادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرچنگ
تصویر سرچنگ
((~. چَ))
سرپنجه، سیلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرهنگ
تصویر فرهنگ
((فَ هَ))
علم، دانش، تربیت، ادب، واژه نامه، کتاب لغت، عقل، خرد، تدبیر، چاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرهنگ
تصویر فرهنگ
Culture
دیکشنری فارسی به انگلیسی