جدول جو
جدول جو

معنی سرآغاز - جستجوی لغت در جدول جو

سرآغاز
اوایل، منشاء
تصویری از سرآغاز
تصویر سرآغاز
فرهنگ واژه فارسی سره
سرآغاز
مقدمه، شروع چیزی
تصویری از سرآغاز
تصویر سرآغاز
فرهنگ لغت هوشیار
سرآغاز
دیباچه، مقدمه، هرچه که با آن چیزی شروع شود
تصویری از سرآغاز
تصویر سرآغاز
فرهنگ فارسی عمید
سرآغاز
دیباچه، مقدمه، هرچه با آن چیزی شروع شود
تصویری از سرآغاز
تصویر سرآغاز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درآغاز
تصویر درآغاز
ابتدائا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سر آغاز
تصویر سر آغاز
ابتدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سر آغاز
تصویر سر آغاز
هر چیز که بدان آن چیز آغاز گردد مقدمه دیباجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآویز
تصویر سرآویز
(دخترانه)
آنچه به سر می آویزند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سروناز
تصویر سروناز
(دخترانه)
زن زیبا، درخت سروتاز، درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از در آغاز
تصویر در آغاز
در اول اولا مقابل در آخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروناز
تصویر سروناز
آورث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرآماس
تصویر سرآماس
کنایه از تکبر و غروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرفراز
تصویر سرفراز
با آبرو، با عزت، سربلند، بلند مرتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآوازه
تصویر سرآوازه
پیش درآمد، مقدمۀ آواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرفراز
تصویر سرفراز
سرافراز، سربلند، مفتخر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برمغاز
تصویر برمغاز
شاگردانه، انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، میلاویه، درستاران، بغیاز، فغیاز، دستاران
مژده، نوید
بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، فغیاز، داشات، بذل، احسان، سماحت، عطیّه، عتق، داشن، دهشت، منحت، اعطا، جدوا، جود، صفد، داد و دهش، داشاد، بغیاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرآزاد
تصویر سرآزاد
نجات یافته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سروناز
تصویر سروناز
((سَ رْ))
سرو، درختی است مخروطی شکل که در نواحی کوهستانی شمالی ایران می روید. سرو آزاد، سرو سهی، زادسرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرباز
تصویر سرباز
سرگشاده و بمعنی سپاهی و لشکری و آماده جانبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرواز
تصویر سرواز
آنچه که سر آن گشاده باشد سرباز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرباز
تصویر سرباز
((سَ))
هر یک از افراد سپاه و لشکر، چیزی که سرش باز باشد، سرگشاده، جایی که سقف نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرباز
تصویر سرباز
کسی که دارای پایین ترین درجۀ نظامی است، کنایه از سپاهی، لشکری، نظامی
پیاده در ورزش شطرنج
کسی که از جان و سر خود گذشته و آمادۀ جانبازی باشد
مقابل سربسته، آنچه سرش باز باشد مانند بطری و قوطی و پاکت یا چیز دیگر، سرگشاده
مقابل سرپوشیده، جایی که سقف نداشته باشد، روباز مثلاً استخر سرباز
سرباز گمنام: سربازی ناشناخته که جسد او را از میان کشته شدگان در جنگ انتخاب کنند و به عنوان نمایندۀ سربازانی که در راه وطن جان داده اند به خاک بسپارند و آرامگاه او را تجلیل کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
بدائت، بده، فاتحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
مقابل انجام و فرجام، لحظه یا جای شروع کار، شروع، بن مضارع آغازیدن، روز ازل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
اول، شروع، ابتدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
Opening, Beginning, Commencement, Inception, Initialization, Initiation, Origination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
начало , инициализация , инициатива , открытие , происхождение
دیکشنری فارسی به روسی
Anfang, Beginn, Initialisierung, Initiierung, Eröffnung, Ursprung
دیکشنری فارسی به آلمانی
початок , ініціалізація , ініціація , відкриття , походження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
początek, inicjalizacja, inicjacja, otwarcie, geneza
دیکشنری فارسی به لهستانی
开始的 , 开始 , 初始化 , 启动 , 起源
دیکشنری فارسی به چینی
começo, início, inicialização, iniciação, abertura, origem
دیکشنری فارسی به پرتغالی
inizio, inizializzazione, iniziazione, apertura, origine
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
comienzo, inicio, inicialización, iniciación, apertura, origen
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
commencement, initialisation, initiation, ouverture, origine
دیکشنری فارسی به فرانسوی