جدول جو
جدول جو

معنی برمغاز

برمغاز
شاگردانه، انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، میلاویه، درستاران، بغیاز، فغیاز، دستاران
مژده، نوید
بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، فغیاز، داشات، بذل، احسان، سماحت، عطیّه، عتق، داشن، دهشت، منحت، اعطا، جدوا، جود، صفد، داد و دهش، داشاد، بغیاز
تصویری از برمغاز
تصویر برمغاز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با برمغاز

برمغاز

برمغاز
شاگردانه را گویند و آن زری است اندک که بعد از اجرت استاد برسم انعام به شاگرد دهند. (برهان) (از آنندراج). دستاران. برمغازه
لغت نامه دهخدا

برمغازه

برمغازه
شاگردانه. (از برهان) (از آنندراج). برمغاز. رجوع به برمغاز شود
لغت نامه دهخدا

برغاز

برغاز
برغوز. بَرغَز. (منتهی الارب). بُرغُز. بچه گاو وحشی یا وقتی که با مادر خود برفتار آید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به برغوز شود
لغت نامه دهخدا

ارمغان

ارمغان
تحفه ای که از جایی بجایی دیگر برند سوغات ره آورد سفر
ارمغان
فرهنگ لغت هوشیار

ارمغال

ارمغال
ریزش اشک، راه افتادن آب دهان، چکیدن روغن ازگوشت بریان، بانگ برداشتن، پراکنده شدن شتران، به پوستی
فرهنگ لغت هوشیار