طریق، راه، راه آشکار، هر چیزی که در راه خدا در دسترش همگان بگذارند و همه از آن بهره ببرد، وقف، مباح و روا، برای مثال ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل / سلسبیلت کرده جان و دل سبیل (حافظ - ۱۰۱۹)، رایگان
طریق، راه، راه آشکار، هر چیزی که در راه خدا در دسترش همگان بگذارند و همه از آن بهره ببرد، وقف، مباح و روا، برای مِثال ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل / سلسبیلت کرده جان و دل سبیل (حافظ - ۱۰۱۹)، رایگان
زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد وردان، واروک، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، زوخ، آژخ، ژخ، ثؤلول
زِگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد وِردان، واروک، واژو، بالو، تاشکِل، گَندُمِه، آزَخ، زَخ، زوخ، آژَخ، ژَخ، ثُؤلول
فلزیست نقره ای بیرنگ دارای جلای فلزی، ولی در مجاورت اکسیژن هوا بزودی سطح آن مکدر میگردد و آنچنان نرم است که با چاقو به آسانی بریده میشود، در آب دریاها و معادن بصورت کلرور سدیم یا نیترات سدیم موجود است
فلزیست نقره ای بیرنگ دارای جلای فلزی، ولی در مجاورت اکسیژن هوا بزودی سطح آن مکدر میگردد و آنچنان نرم است که با چاقو به آسانی بریده میشود، در آب دریاها و معادن بصورت کلرور سدیم یا نیترات سدیم موجود است