جدول جو
جدول جو

معنی سحرخیز - جستجوی لغت در جدول جو

سحرخیز
پگه خیز
تصویری از سحرخیز
تصویر سحرخیز
فرهنگ لغت هوشیار
سحرخیز
آنکه هنگام سحر از خواب برخیزد
تصویری از سحرخیز
تصویر سحرخیز
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سحرخیزی
تصویر سحرخیزی
هنگام سحر از خواب برخاستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سحر خیز
تصویر سحر خیز
آنکه بامدادان زود از بستر خواب برخیزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحرناز
تصویر سحرناز
(دخترانه)
مرکب از سحر (زمان قبل از سپیده دم) + ناز (زیبا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سحرآمیز
تصویر سحرآمیز
دلاویز فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکرخیز
تصویر شکرخیز
جایی که نیشکر می کارند و شکر بسیار می گیرند، جایی که شکر فراوان باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سحرآمیز
تصویر سحرآمیز
آمیخته به سحر، کنایه از هر چه در آن فریبندگی و گیرندگی و دلربایی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گهرخیز
تصویر گهرخیز
آنچه که از آن جواهر بدست آید، ابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارخیز
تصویر بارخیز
حاصلخیز، بارور
فرهنگ فارسی عمید
پناه دادن، نگاهداشتن بسیار بسیار نگاهداشتن، پناه دادن، استوار گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستخیز
تصویر ستخیز
رستخیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرریز
تصویر سرریز
ریختن آب و مانند آن از سر حوض و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخیل
تصویر سرخیل
رئیس گروه و سردار جماعت، سرلشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرریز
تصویر سرریز
آنچه، به ویژه مایعات، که به واسطۀ پر شدن ظرفی یا جایی مانند حوض از آن فرو ریزد، فروریختن چیزی، به ویژه مایعات، از ظرفی یا جایی به واسطۀ پر شدن آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخیل
تصویر سرخیل
سرگروه، سردسته، سرکرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحریز
تصویر تحریز
نگه داری کردن، در نگه داری چیزی کوشش و مبالغه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحریز
تصویر تحریز
((تَ))
در نگهداری چیزی مبالغه کردن، پناه دادن، محکم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرخیز
تصویر زرخیز
((زَ))
معدنی که دارای طلا باشد، زمینی که از آن سود بسیار به دست آید، خطه زرخیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخیل
تصویر سرخیل
((~. خِ))
آن که در رأس خیل قرار دارد، سردسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرتیز
تصویر سرتیز
زود خشم، تندخو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستخیز
تصویر ستخیز
روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، روز وانفسا، طامة الکبریٰ، یوم دین، روز پسین، یوم التلاقی، قارعه، روز امید و بیم، نشور، یوم الحساب، رستخیز، روز بازپرس، یوم التّناد، روز درنگ، روز جزا، یوم النشور، یوم القرار، یوم الجمع، یوم الدین، یوم السبع، رستاخیز، فرجام گاه، روز بازخوٰاست، روز رستاخیز، روز شمار، یوم الحشر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرخیز
تصویر زرخیز
ویژگی معدن یا زمینی که از آن زر به دست آید، ویژگی زمین حاصل خیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حریز
تصویر حریز
نیک استوار، جائی استوار
فرهنگ لغت هوشیار
سپیده دم، پسشام خوراکی است که در رمضان پیش از بامداد خورند و درست آن در تازی سحور است منسوب به سحر، غذایی که روزه داران بهنگام سحر خورند (در ماه رمضان و جز آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخی
تصویر سرخی
سرخ بودن، رنگ سرخ، شهاب صاعقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحری
تصویر سحری
مربوط به سحر مثلاً ستارۀ سحری، خواب سحری، غذایی که روزه گیران هنگام سحر می خورند، سحرگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حریز
تصویر حریز
((حَ))
سخت محکم، جای امن
فرهنگ فارسی معین