- سحای (سِ)
بند نامه و آن در قدیم ریسمانی میبود که بر نامه می پیچیدند تا کسی غیر نگشاید، حالا لفافه رواج دارد. (غیاث) (آنندراج). رجوع به سحا و سحاء شود
معنی سحای - جستجوی لغت در جدول جو
- سحای
بند نامه در گذشته ریسمانی بر نامه می پیچیدند تا بیگانه آن را نگشاید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مربوط به سحر مثلاً ستارۀ سحری، خواب سحری، غذایی که روزه گیران هنگام سحر می خورند، سحرگاه
ابر، بخارهای غلیظ شده یا تودۀ قطرات آب و ذرات یخ معلق در جو که از آن ها باران و برف و تگرگ می بارد، غیم، غین، غمام، غمامه، میغ
(سِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ سحفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به سحفه شود
بیماری سل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، کاهش. (مهذب الاسماء)
بیماری سل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، کاهش. (مهذب الاسماء)
(سَ)
لغت نامه دهخدا
نام شهری است بزرگ و حسن خیز در جانب شمال دارالملک تاتار. (برهان). نام شهری است از ترکستان و آن را سرای باتوخان گفتندی زیرا که باتوخان بن جوجی خان بانی آن بوده و از آن جا تا دربند سه چهار مرحله است. (آنندراج). شهر سرای در کنار شط ولگا و شمال بحر خزر. (تاریخ مغول ص 160) : از خوارزم بیرون آمد و تا فلان موضع از راه سرای رفت. (تاریخ بخارا). باتو در مخیم خویش که در حدود ایتیل داشت مقام فرمود و شهری بنا نهاد که آن را سرای میخوانند. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 222).
غرقه کنم به قلزم ایتل وجود خویش
گر بشنوم دهند به شهر سرای قرض.
عبید زاکانی
غرقه کنم به قلزم ایتل وجود خویش
گر بشنوم دهند به شهر سرای قرض.
عبید زاکانی
(سُ)
لغت نامه دهخدا
آواز که بر سینۀ خر گردد وقت بانگ کردن. (منتهی الارب). آواز که در سینۀ خر گردد. (اقرب الموارد)
(سَ یِ)
لغت نامه دهخدا
سحائب. جمع واژۀ سحابه: و ایشان انامل ساعد صاحب شریعت و وابل سحایب صدر نبوت و انجم افلاک دیانت و سهام کنانۀ فتوت و مروت بودند. (تاریخ بیهق ص 11). رجوع به سحائب شود
(سِ یَ)
لغت نامه دهخدا
دماغ، پاره ای از ابر، تراشه و رندیده از هر چیزی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : سحایه القرطاس، تراشۀ کاغذ. (منتهی الارب) ، پیشۀ سحّاء. (اقرب الموارد)
مهر نامه، سرنامه (عنوان نامه)، کاغذ تراش، پوستک پوست نازکی که در پوشنیدن (جلد کردن) به کار رود مهر نامه، عنوان نامه واحد سحاء ه، جمع اسحیه
سواری که مایحتاج خود را بفتراک بسته و مسلح و مکمل یراق میراند سبای سوار زبده سوار
سپیده دم، پسشام خوراکی است که در رمضان پیش از بامداد خورند و درست آن در تازی سحور است منسوب به سحر، غذایی که روزه داران بهنگام سحر خورند (در ماه رمضان و جز آن)
شب پره، خاردار از درختان، دیوار بست خانه (ساحت خانه) گرسنگی گاوی (جوع البقر) از بیماری ها
ابری منسوب به سحاب ابری. یا ستارگان سحابی. تعداد بسیار از ستارگان که بصورت ابری با نور سفید در آسمان دیده میشوند مهمترین این گروه کهکشان است
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
منسوب به سحاب، ابری، ابر مانندی متشکل از گازهای بسیار رقیق و کم دما که در اثر نور ستارگان مجاور خود قابل رؤیت می شوند
