آنکه تیمار اسبان کند، از عالم شتربان و پیلبان. (آنندراج) : گفت من ستوربان اویم... گفت مرا بسرای ستوربان خود فرود آوری و اکنون ستوربانت را برخوان. (تاریخ سیستان). اما او پسر عم من است نه ستوربان. (تاریخ سیستان). مهتر گفت: تو خر نداری ستوربانان بقلباق رفته اند تا گاه سلطانی بغارت بردارند. (تاریخ بیهقی). از جان کنند قیصر و چیپال بندگی پیش ستوربان تو و پاسبان تو. امیرمعزی (از آنندراج)
آنکه تیمار اسبان کند، از عالم شتربان و پیلبان. (آنندراج) : گفت من ستوربان اویم... گفت مرا بسرای ستوربان خود فرود آوری و اکنون ستوربانت را برخوان. (تاریخ سیستان). اما او پسر عم من است نه ستوربان. (تاریخ سیستان). مهتر گفت: تو خر نداری ستوربانان بقلباق رفته اند تا گاه سلطانی بغارت بردارند. (تاریخ بیهقی). از جان کنند قیصر و چیپال بندگی پیش ستوربان تو و پاسبان تو. امیرمعزی (از آنندراج)
امیر ساربان ابن سونجاق نویان از امرای مغول و از زیردستان طغاجار بود که ابتدا هواخواه بایدو بودند و بعد به غازان پیوستند، ساربان روز دوشنبه 9 ذی القعده 697 در تبریز درگذشت، رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 91 و 120 شود امیر ساربان جنید از سرکردگان سلطان حسین بایقرا بود، و پسرش امیر عاشق محمد کوکلتاش از دست سلطان بدیع الزمان میرزا کوتوالی قلعۀ اختیارالدین را داشت، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 148 و 215 و 379 شود امیر ساربان یا ساروان ابن نیک پی، از اطرافیان امیر نوروز سردار معروف غازان بود وبسال 688 دختر او را بزنی گرفت، رجوع به تاریخ غازانی ص 16 و 24 و 112 شود جدعلی بن ایوب بن حسین است، و علی معروف به ابن ساربان از اهل شیراز و ساکن بغداد، متولد 347 و متوفی 430 است، رجوع به انساب سمعانی و تاریخ بغداد خطیب شود
امیر ساربان ابن سونجاق نویان از امرای مغول و از زیردستان طغاجار بود که ابتدا هواخواه بایدو بودند و بعد به غازان پیوستند، ساربان روز دوشنبه 9 ذی القعده 697 در تبریز درگذشت، رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 91 و 120 شود امیر ساربان جنید از سرکردگان سلطان حسین بایقرا بود، و پسرش امیر عاشق محمد کوکلتاش از دست سلطان بدیع الزمان میرزا کوتوالی قلعۀ اختیارالدین را داشت، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 148 و 215 و 379 شود امیر ساربان یا ساروان ابن نیک پی، از اطرافیان امیر نوروز سردار معروف غازان بود وبسال 688 دختر او را بزنی گرفت، رجوع به تاریخ غازانی ص 16 و 24 و 112 شود جدعلی بن ایوب بن حسین است، و علی معروف به ابن ساربان از اهل شیراز و ساکن بغداد، متولد 347 و متوفی 430 است، رجوع به انساب سمعانی و تاریخ بغداد خطیب شود
محمد بن یوسف بن ابراهیم تربانی، مکنی به ابوعلی، از قریۀ تربان سمرقند. فقیه و محدث است. از محمد بن اسحاق سمعانی الصغانی روایت داردو به سال 323 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان). نقش محدث در جهان اسلام به عنوان یک محقق و محقق کننده حدیث، اساس علم حدیث و کلام اسلامی را تشکیل می دهد. محدثان با بهره گیری از حافظه قوی و ابزارهای تحلیلی، به استخراج احادیث صحیح از میان روایات متنوع پرداخته و این احادیث را برای استفاده مسلمانان در دروس فقهی، کلامی، اخلاقی و تاریخی به ثبت رساندند.
محمد بن یوسف بن ابراهیم تربانی، مکنی به ابوعلی، از قریۀ تربان سمرقند. فقیه و محدث است. از محمد بن اسحاق سمعانی الصغانی روایت داردو به سال 323 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان). نقش محدث در جهان اسلام به عنوان یک محقق و محقق کننده حدیث، اساس علم حدیث و کلام اسلامی را تشکیل می دهد. محدثان با بهره گیری از حافظه قوی و ابزارهای تحلیلی، به استخراج احادیث صحیح از میان روایات متنوع پرداخته و این احادیث را برای استفاده مسلمانان در دروس فقهی، کلامی، اخلاقی و تاریخی به ثبت رساندند.
عمل ستوربان. کار ستوربان: که بجان ایمن باشد که دشمنان قصد جان کنند... و خواهد که ستوربانی فرماید بر جای باشم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 235). خواجه (احمد حسن) گفت: از ژاژ خاییدن توبه کردی گفت (ابوالفتح بستی) : ای خداوند مشک و ستوربانی مرا توبه آورد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 165)
عمل ستوربان. کار ستوربان: که بجان ایمن باشد که دشمنان قصد جان کنند... و خواهد که ستوربانی فرماید بر جای باشم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 235). خواجه (احمد حسن) گفت: از ژاژ خاییدن توبه کردی گفت (ابوالفتح بستی) : ای خداوند مشک و ستوربانی مرا توبه آورد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 165)
شهزاده ساربان ابن قایدو، در محرم سال 695 همراه شهزاده دوا به خراسان و مازندران تاخت، و ظاهراً همان است که در تاریخنامۀ هرات نام اوسابان آمده است، رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 97 و سابان در این لغت نامه شود
شهزاده ساربان ابن قایدو، در محرم سال 695 همراه شهزاده دوا به خراسان و مازندران تاخت، و ظاهراً همان است که در تاریخنامۀ هرات نام اوسابان آمده است، رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 97 و سابان در این لغت نامه شود