جدول جو
جدول جو

معنی ستاخ - جستجوی لغت در جدول جو

ستاخ
ستاک، شاخه ای که از بغل شاخۀ دیگر بروید، شاخۀ نورسته، شاخۀ راست درخت
تصویری از ستاخ
تصویر ستاخ
فرهنگ فارسی عمید
ستاخ
(سِ)
نام محلی است. در حدود العالم بنام ’ستاخ’ آمده که با این محل قابل انطباق است بهر حال احتمال این که این کلمه غیر از اسم مکان باشد بعید است. (حاشیۀ تاریخ بیهقی چ فیاض ص 557) : و دو روز آنجا ببود لشکرها و قوم بجمله بیرون رفتند پس درکشید تفت و به ستاخ نامه رسید از وزیر. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 557)
لغت نامه دهخدا
ستاخ
(سِ)
شاخ درخت نوچۀ نازک را گویند که از شاخ دیگر بجهد و بعضی دیگر گویند شاخ درختی است که در شاخ دیگر پیچد. (برهان) (آنندراج). شاخ تازه و نازک که از شاخ دیگر بجهد. بمعنی مطلق شاخ نیز آمده. (آنندراج) (غیاث) :
ستاخی برآمد از بر شاخ درخت عود
ستاخی ز مشک و شاخ ز عنبر درخت عود.
رودکی.
بار دیگر بر ستاخ گلبن بی برگ و بار
افسر زرین برآورد ابر مرواریدبار.
حکیم ازرقی (از آنندراج).
ستاخ درختانش نفس معیّن
هوای گلستانش جان مصور.
سیف اسفرنگ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ستاخ
شاخه نورسته (عموما)، شاخه نازک و تازه تاک شاخه نورسته (خصوصا)، شاخه درخت (مطلقا)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
بی ادب، نترس، جسور، دلیر، بی پروا
گستاخ آمدن: اظهار گستاخی کردن، بی پروایی نمودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاخ
تصویر استاخ
گستاخ، بی ادب، نترس، جسور، دلیر، بی پروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بستاخ
تصویر بستاخ
گستاخ، بی ادب، نترس، جسور، دلیر، بی پروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وستاخ
تصویر وستاخ
گستاخ، بی ادب، نترس، جسور، دلیر، بی پروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاخ
تصویر استاخ
بی پروا و نترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستاخ
تصویر بستاخ
گستاخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
بی ادب و دلیر و تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
((گُ))
جسور، بی ادب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استاخ
تصویر استاخ
((اُ))
دلیری، جسارت، شوخی، بی ادبی، محرمی، یگانگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بستاخ
تصویر بستاخ
((بُ))
گستاخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
جسور، وقیح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
Sassy, Saucy, Presumptuous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
présomptueux, effronté, impertinent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
sombong, lancang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
หยิ่ง , หยิ่ง , หยาบคาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
jeuri, jasiri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
küstah
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
生意気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
傲慢的 , 无礼的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
חצוף , חצוף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
건방진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
anmaßend, frech
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
घमंडी , बिंदास
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
arrogante, brutaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
presuntuoso, sfacciato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
presuntuoso, atrevido, descarado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
зухвалий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
нахальный , дерзкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
bezczelny, zuchwały
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
presunçoso, atrevido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گستاخ
تصویر گستاخ
উদ্ধত , সাহসী
دیکشنری فارسی به بنگالی