- سبع
- دد
معنی سبع - جستجوی لغت در جدول جو
- سبع
- جزئی از هفت، یک هفتم از چیزی حیوان درنده، دد
- سبع
- هفت یک، یک هفتم از چیزی
- سبع
- هفت، شش به علاوۀ یک، عدد «۷»، در موسیقی از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
- سبع ((سَ بُ))
- درنده
- سبع ((سَ))
- عدد هفت
- سبع
- جانور درنده، دد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هفت، جانور درنده هفت
درند گی
حیوانی، مربوط به حیوان مانند حیوان، حیوان بودن
هفت، شش به علاوۀ یک، عدد «۷»، در موسیقی از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
شیعه اسماعیلیه، از فرقه های شیعه که اسماعیل فرزند امام جعفر صادق را آخرین و هفتمین امام می دانند
اسماعیلیه، شیعه سبعیّه، شیعه باطنیّه، شیعه هفت امامی، سبعیّه
اسماعیلیه، شیعه سبعیّه، شیعه باطنیّه، شیعه هفت امامی، سبعیّه
مسمطی که هر بند آن هفت مصراع دارد
هفتع ماهه نوزاد هفت ماهه، دایه پرورد، خوشگذران، پسر خوانده هفت گوشه، هفت بندی کودکی که هفت ماهه بدنیا آمده، بچه ای که مادرش مرده و دیگری او را شیر داده. هفت کرده شده، (شعر) نوعی از مسمط که هر بندآن دارای هفت مصراع باشد
هفت اندرونه کم (معده) و شش روده
هفت رنگ
هفتاد
هفت امامی، پیروان مذهب اسماعیلیه
کنایه از هفت آسمان
هفت فلک هفت آسمان: گویم که چهاراساس عمرت چون سبع شداد باد محکم. (خاقانی) توضیح ماخوذ از آیه 12 سوره: 78 و بنینا فوقکم سبعا شدادا. (وبنا کردیم بالای شما هفت استوار (هفت آسمان) : لغو سبع مثانی سخنش لغت منهیان سبع طباق (انوری) توضیح ماخوذ از آیه 3 سوره 67 (الملک) : الذی خلق سبع سموات طباقا. (آنکه آفرید هفت آسمان را طبقه طیقه) و آیه 14 سوره 71 (نوح) : الم ترواکیف خلق الله سبع سموات طباقا. (آیا ندیدید چگونه خدا هفت آسمانرا طبقه طبقه (زیر یکدیگر) آفرید ک)
هفت رنگ، هفت طعام (که گویند از سنتهای فرعون بود) : چشمم ندود بخوان اخوان نی خمسه من به سبع الوان. (تحفه العراقین)، هفت آسمان، هفت طبقه زمین
هفت دوتایی برخی آن را سیمناد گشایه (سوره فاتحه) و برخی هفت سیمناد از گاو تاپتت (توبه) بزرگ قرآن دانند درباره واژه مثانی گزارشگران نگرش یکسان ندارند برای آگاهی بیشتر بنگرید به رویه های 70 و 71 راهنمای محتویات قرآن
کشوت گل جالیز
هفت درازگان هفت سیمناد بلند نپی (قرآن) : بقره آل عمران نسا مائده انعام اعراف یونس انفال و براه، هفت آویزگان (معلقات سبعه) از: امریء القیس زهیر عمر و بن کلثوم لبید طرفه عنتره و حارث بن حلزه
پرسیاوشان
سبعیت در فارسی درند گی، درنده خویی هفتیان هفتگرایان نام دیگر اسمعیلیه که شماره هفت را اشویی می دانستند
هفتاد هفتاد سبعون
درندگی و درنده شدن
هفت فرآویز هفت سراینده تازی هفت چکامه سروده و بر دروازه خدایخانه آویخته بودند
سورۀ فاتحه که هفت آیه است
هفتاد، هفت ده تا، عدد «۷۰»