جدول جو
جدول جو

معنی سبعی

سبعی
(سَ)
نسبت بطایفه ای است که آنان را سبعیه نامند. صاحب لباب الانساب آرد: اینان گویند اشیاء علوی و سفلی همه هفت اند: آسمانها هفت است و زمین هفت و ستارگان و اقالیم، دریاها، جزیره ها، رنگها، طعامها هفت است و هفته هفت روز است و اعضاء ظاهری و باطنی هر یک هفت است. لا اله الا اﷲ، محمد رسول اﷲ، هفت کلمه است و بسم اﷲ هفت حرف است و تکبیرهای عید هفت است، و اولیاء هفت تنند: شیث، سام، اسماعیل، یوشع، شمعون، علی، و قائم، و امامان که خلیفه اند هفت تنند: علی، حسن، حسین، زین العابدین، محمدباقر، جعفرصادق، موسی بن جعفر و از این گونه چیزها گویند که نیازی بذکر آن نیست. (لباب الانساب). مصحح ترجمه الملل و نحل ذکر کرده است نام دیگر اسماعیلیه است و ایشان را از آنرو به این نام خوانده اند که در باب شمارۀ ائمه بدور هفت سخن گذار شده بود و امام هفتم را آخر ادوار می پنداشتند و مقصود از آخر ادوار قیامت و روز حساب بود. رجوع به اسماعیلیه، باطنیان، باطنیه، فدائیان، ملاحده و جانشین هفت امامان شود: و این مرد (ابونصر) باکالیجار را گمراه کرد و در مذهب سبعی آورد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 119). و بعهد باکالیجار مذهب سبعیان ظاهر شده بود چنانکه همه دیلمان سبعمذهب بودند. (ایضاً ص 119). رجوع به سبعیه شود
منسوب به سبع. رجوع به سبع شود
لغت نامه دهخدا