- سبزفرش
- آسمان، سپهر، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شود
برای مثال شنیدم که بالای این سبزفرش / خروسی سپید است در زیر عرش (نظامی۶ - ۱۰۳۰)
معنی سبزفرش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمینی که روی آن را با سنگ مفروش کرده باشند
هر چیزی که به رنگ سبز باشد، سبز رنگ
آنکه جامۀ سبز در بر کرده باشد، برای مثال سبزپوشی چو فصل نیسانی / سرخ رویی چو صبح نورانی (نظامی۴ - ۶۸۵) ، سبزپوشان خطت برگرد لب / همچو حورانند گرد سلسبیل (حافظ - ۱۰۱۹) کنایه از درخت پوشیده از برگ سبز، کنایه از زمین پوشیده از گیاه و سبزه
سبز پوشان بهشت: کنایه از فرشتگان و پارسایان و اهل بهشت
سبز پوشان بهشت: کنایه از فرشتگان و پارسایان و اهل بهشت
سبز رنگ، هر چیزی که به رنگ سبز باشد
بهار، فصل بهار
سبزقبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، کاسکینه، کاسانه، سبزک، سبزه قبا، کلاغ سبز