جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سبزپری

سبزپری

سبزپری
فصل ربیع را گویند که بهار است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سبزپای

سبزپای
کنایه از مدبر. (آنندراج) ، بدبخت. (آنندراج). شوم قدم. (انجمن آرا) :
چو سرسبزی خواجه باشد بجای
چه اندیشه از دشمن سبزپای.
امیرخسرو (از آنندراج).
سر خسرو ز سبزی بر سها باد
غبار سبزپایان زو جدا باد.
میرخسرو (از رشیدی).
رجوع به سبزپا شود
لغت نامه دهخدا

نازپری

نازپری
آنکه مانند پری زیباست، نام دختر پادشاه خوارزم و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
نازپری
فرهنگ نامهای ایرانی

سازگری

سازگری
هماهنگی دمسازی، پرده ایست مرکب از مقام عراق و اصفهان، نوعی از ساز هوایی (ساز بادی)
فرهنگ لغت هوشیار