جدول جو
جدول جو

معنی سبزفام

سبزفام
هر چیزی که به رنگ سبز باشد، سبز رنگ
تصویری از سبزفام
تصویر سبزفام
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سبزفام

سبزفام

سبزفام
سبزرنگ:
این برنگ سبز کرده پایها را سبزفام
وآن بمشک ناب کرده چنگها را مشکبار.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

سبزفرش

سبزفرش
آسمان، سپهر، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شودبرای مِثال شنیدم که بالای این سبزفرش / خروسی سپید است در زیر عرش (نظامی۶ - ۱۰۳۰)
سبزفرش
فرهنگ فارسی عمید

سبزباغ

سبزباغ
تن و بدن انسان، آسمان، برای مِثال بدان راست ناید کزاین سبزباغ / گلی چند را سر درآری به داغ (نظامی۶ - ۱۱۰۱)
بِهِشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، دارُالقَرار، گُشتا، خُلد، سَرایِ جاوید، اِرَم، خُلدِستان، دارِ قَرار، دارُالسُّرُور، مینو، رِضوان، دارُالخُلد، نَعیم، فِردُوس، باغِ بِهِشت، عِلّیین، فِردُوسِ اَعلا، دارُالنَّعِیم، جَنَّت، باغِ خُلد، قُدس، دارُالسَّلام، باغِ اِرَم، اَعلا عِلّیین
سبزباغ
فرهنگ فارسی عمید

سبزطاق

سبزطاق
کنایه از آسمان، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شود، رنگ آبی آن رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است
سبزطاق
فرهنگ فارسی عمید