- سبزخوان
- آسمان، زمین پرگیاه، سبزه زار
معنی سبزخوان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آسمان
یادگیر
قایل به تثلیث: مسیحی
مرغ سحر خوان
کسی که نزد استاد درس می خواند، متعلم، شاگرد
مسیحی، که قائل به سه اقنوم اب، ابن و روح القدس باشد
مرغ سحرخوان، بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، زندوان، فتّال، زندواف، هزاردستان، مرغ چمن، بوبرد، مرغ خوش خوٰان، شباهنگ، صبح خوٰان، مرغ سحر، عندلیب، بوبردک، هزار، هزاران، زندلاف، هزارآوا، زندباف
استخوان
خواننده ای که به خواندن آغاز کند، کسی که پیش خوانی کند و دیگران ذکر گویند سر ذاکر، فاتحه که بر سر قبر مردگان خوانند
استخوٰان، هر یک از قسمت های سختی که اسکلت مهره داران را تشکیل می دهد، عظم، سخوٰان
خواننده ای که پیش خوانی می کند و دیگران ذکر می گویند، مهمان محترم
((سَ خا))
فرهنگ فارسی معین
خواننده ای که به خواندن آغاز کند، کسی که پیش خوانی کند و دیگران ذکر گویند، سرذاکر، فاتحه که بر سر قبر مردگان خوانند
سبز رنگ، سبزفام
دراز دستی، برجستن، خوگیری رامش، چیرگی
استخوٰان، هر یک از قسمت های سختی که اسکلت مهره داران را تشکیل می دهد، عظم، ستخوٰان