سباخ (سِ) جمع واژۀ سبخه. (از اقرب الموارد). رجوع به سبخه شود، زمین که کشت نشده باشد و آبادان نباشد. (از اقرب الموارد). زمین های شوره ناک. (غیاث اللغات) ادامه... جَمعِ واژۀ سَبَخه. (از اقرب الموارد). رجوع به سبخه شود، زمین که کشت نشده باشد و آبادان نباشد. (از اقرب الموارد). زمین های شوره ناک. (غیاث اللغات) لغت نامه دهخدا
سباخ جمع سبخه، شوره زاران، کود به زبان مسری ادامه... جمع سبخه، شوره زاران، کود به زبان مسری تصویر سباخ فرهنگ لغت هوشیار
سباخ کویر، شوره زار، لم یزرع، نمکزارمتضاد: مزروع ادامه... کویر، شوره زار، لم یزرع، نمکزارمتضاد: مزروع فرهنگ واژه مترادف متضاد