معنی سواخ - فرهنگ لغت هوشیار
واژههای مرتبط با سواخ
ستاخ
- ستاخ
- شاخه نورسته (عموما)، شاخه نازک و تازه تاک شاخه نورسته (خصوصا)، شاخه درخت (مطلقا)
فرهنگ لغت هوشیار
سلاخ
- سلاخ
- دامکش، پوستکن کسی که گوسفند را ذبح کند و آنرا پوست کند پوست کن. پوست کن، آنکه پوست حیوانات از بدن بر کند
فرهنگ لغت هوشیار