- ساکع
- بیگانه مرد، آواره
معنی ساکع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باشنده
خاموش
خم شونده، رکوع کننده
نوعی میمون کوچک با دمی بزرگ و پیکری پشم آلود و ریشی پهن و آن مخصوص آمریکاست و بمعنی نوشابه الکلی ژاپنی
بی حرکت، ایستاده، متوقف
ابردر چوب بالایین در که لنگه در میان آن می گردد
ساکن، آرمیده بی باد
خاموش، بی صدا، آرام کردن، خاموش شدن
ریزنده، آب ریزان، اشک ریزان
هفتم هفتم هفتمین: فلک سابع
تابان درخشان، بلند افراشته، پراکنده تابان درخشان، آشکار هویدا، افراشته افراخته بلند، پراکنده منتشر
آهنگین گوی، راست سخن بی رودرواسی، نیکو روی نکو
شنونده، شنوا
میرنده، بیکار بیکاره
بی حرکت، بی صدا، آرمیده، آرام، باشنده و جای گرفته در خانه یا مقامی، در علوم ادبی ویژگی حرف غیرمتحرک
خاموش، بی صدا، آرام، کسی که حرف نزند، زمانی به کار می رود که بخواهند به کسی امر به حرف نزدن یا دست کشیدن از کاری پرسر و صدا کنند
ریزان، فروریزنده، فروریخته (آب، اشک)
رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده
شنونده، ویژگی آنکه صدایی یا سخنی را می شنود، گوش دهنده
برآینده، برافراشته، درخشنده، درخشان، تابان، دمنده، دمیده، پراکنده، آشکار
تابان، برافراشته، آشکار، پراکنده
هفتم، هفتمین
نوعی نوشابۀ الکلی ژاپنی که از تخمیر برنج به دست می آید، عرق برنج
Inhabitant, Occupant
Quiet, Silent, Still
житель , жилец
тихий , молчаливый
Bewohner