جدول جو
جدول جو

معنی سانجنی - جستجوی لغت در جدول جو

سانجنی
(جَ)
نسبت به سانجن است که از قرای نسف باشد. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
سانجنی
(جَ)
ابراهیم بن معقل مکنی به ابواسحاق نسفی منسوب به سانجن. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماندنی
تصویر ماندنی
دارای نیت ماندن در جایی مثلاً میهمان ها امشب ماندنی هستند، ماندگار مثلاً خاطرۀ ماندنی، کنایه از قابل زنده ماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لانجین
تصویر لانجین
کاسۀ بزرگ، تغار گلی
فرهنگ فارسی عمید
قدح بزرگ شراب خوری که پر از شراب می کردند و بر سر سفره می گذاشتند، برای مثال چون می خورم به ساتگنی یاد او خورم / وز یاد او نباشد خالی مرا ضمیر (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۸)، من می نخورم تا نبود بر دو کفم جام / یا ساتگنی بر سر خوانم ننهی سه (منوچهری - ۹۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سامانی
تصویر سامانی
مربوط به سامانیان، از نوادگان سامان، برای مثال خلاف تو برکنده سامانیان را / ز بستان ها سرو و از کاخ ها در (فرخی - ۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساسانی
تصویر ساسانی
مربوط به ساسانیان مثلاً سکه های ساسانی، از نوادگان ساسان مثلاً خاندان ساسانی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
منسوب است به (سان) که قریه ای است در نواحی بلخ. (الانساب سمعانی) (اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
کسی که زنده خواهد ماند (مثلا مریضی که قبلا امیدی ببقای او نمانده بود و اکنون شفایافته)، قابل دوام، مقیم ماندگار مقابل رفتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تغاری بزرگ سفالین یا مسین دارای لبه ای کوتاه که به جهت خمیر کردن آرد یالباس شستن بکار برند و یا در آن آب ریزند: لانجین پیاله کن که لب یار نازک است. کاسه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
داتیک داتیکان آساییک کناریک چغانه زن
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سمنان از مردم سمنان اهل سمنان، لهجه ای که مردم سمنان بدان سخن گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سانکین
تصویر سانکین
نظم و ترتیب، شایسته و آراسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامانی
تصویر سامانی
منسوب به سامان (خدات) از خاندان سامانیان
فرهنگ لغت هوشیار
در خور ساختن لایق ساختن، آنچه که بتوان آنرا ساخت، آنچه که ساختن وی ضروری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساسانی
تصویر ساسانی
منسوب به ساسان از خانواده ساسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماندنی
تصویر ماندنی
((دَ))
کسی که زنده خواهد ماند، قابل دوام، مقیم، ماندگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لانجین
تصویر لانجین
((جِ))
تغار، کاسه بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساتگنی
تصویر ساتگنی
((گِ))
ساتگینی. ساتگن، پیاله بزرگ، قدح شراب خواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
منسوب به قانون، امری که طبق قانون انجام گیرد، مقابل غیرقانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
آسایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
Lawful, Legal, Rightful, Statutory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
légal, légitime, statutaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
합법적인 , 정당한 , 법정의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
sah, legal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
वैध , कानूनी , उचित , वैधानिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
wettelijk, legaal, wettig, statutair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legale, legittimo, statutario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
законний , законний , законний , статутний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legal, legítimo, estatutario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
законный , законный , статутный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legalny, prawowity, statutowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
gesetzlich, legal, rechtmäßig, statutär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
legal, legítimo, estatutário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قانونی
تصویر قانونی
חוקי , חוקי , חוקי , סטטוטורי
دیکشنری فارسی به عبری