جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لانجین

لانجین

لانجین
تغاری بزرگ سفالین یا مسین دارای لبه ای کوتاه که به جهت خمیر کردن آرد یالباس شستن بکار برند و یا در آن آب ریزند: لانجین پیاله کن که لب یار نازک است. کاسه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار

لانجین

لانجین
تغاری با لبۀ کوتاه برای خمیر کردن یا جامه شستن، تغار بزرگ آب، تغار سفالین بزرگ، کاسۀ بزرگ سفالین یا مسین،
- امثال:
لانجین پیاله کن که لب یار نازک است
لغت نامه دهخدا

بانجین

بانجین
از کسان وشمگیر امیر زیاری است. و در جنگی که بسال 323 هجری قمری میان نصر بن احمد سامانی و وشمگیر درگرفت ابن بانجین دیلمی با سپاهی گران آهنگ نصر بن احمد کرد. (از احوال و اشعار رودکی نفیسی ج 1 ص 424 و 425). و احتمال توان داد که صورت اصلی این کلمه بانجیر بوده است (مبدل بانگیر) از نوع وشمگیر و شیرگیر و... و رجوع به بانجیر شود
لغت نامه دهخدا

خانجین

خانجین
دهی است جزو دهستان ابجیرودبخش حومه شهرستان زنجان و در 24 هزارگزی جنوب باختری زنجان سر راه عمومی بیجار به زنجان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای مناطق سردسیری و دارای 537 تن سکنه که مذهب آنها شیعه و زبانشان فارسی است، آب آنجا از رود خانه زرین آباد و چشمه است. محصول آن غلات و بن شن و پیاز و سیب زمینی و انگور و میوه میباشد. شغل اهالی زراعت و گلیم و قالیچه و جاجیم بافی است. راه آنجا مالرو و سر راه نیمه شوسۀ زنجان به ینگی کند قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

لالجین

لالجین
دیهی به همدان. محل ساختن ظروف سفالین فیروزه ای
لغت نامه دهخدا

لابجین

لابجین
نام دیهی از ناحیۀ فریوار همدان، (نزههالقلوب چ لیدن مقالۀ ثالثه ص 72)، اما ظاهراً دگرگون شدۀ لالجین باشد
لغت نامه دهخدا