- سامه (دخترانه)
- سوگند، پیمان
معنی سامه - جستجوی لغت در جدول جو
- سامه
- عهد و پیمان و سوگند
- سامه
- پیمان، عهد، سوگند، پناه، پناهگاه،
برای مثال سامه کجا یافت ز دستان او / رستم دستان و نه دستان سام (ناصرخسرو - ۳۹۱)
- سامه ((مَّ))
- خاصه، خاص، مقابل عامه
- سامه ((مِ))
- پیمان، عهد، سوگند، قرض، دین، پناه، پناهگاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگارکیدن (نقشه کشیدن)، نگاشتن (نقاشی)، چهره پردازی (صورت سازی)
تناوری تنومندی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
حامی، پناه، منطقه تاریک پشت هر جسم، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، تصویری از کسی یا چیزیکه هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود،
گلوله
لباس
فاکتور، بنا
ابتدایی
فرانسوی کنف سیام فریز سیامی پنجه مرغ از گیاهان
آواز سخت، نیاز، سخت شتابزده
عضو استوانه شکل گیاه و درخت که بخلاف ریشه در هوا بسمت بالا نمو میکند و حامل شاخه ها و برگها و گلها میباشد
نادان، تشنه سخت تشنه
بی نقش و نگار، قماش خالی از نقوش
تسو یک بیست و چهارم شبانروز، پارسی تازی گشته سایه در گذشته گذشت زمان را با سایه تیغه ای که در زمین فرو می کردند اندازه می گرفتند، درنگ جام (محمد مقدم در جستار مهر و ناهد) گاهنما، زمان با سر (س ور خاموش) پاس هاسر هاسره (سددر)
واحد ساح: اسپانور درگاه
سرب مدور ریزه که عده ای در تفنگ ریزند و برای زدن گنجشک و مانند آن هم استفاده میکنند
از ریشه پارسی یک ساگ یک درخت ساگ، پلمه کهبد (لوح صراف)
دشگویان گروهی که در زمان علی علیه السلام نیز ابوبکر و عمر را دشنام می دادند (فضل بن شادان نیشابوری)
با اعداد ترکیب شود و معنی دارنده تعداد سال دهد: دو ساله ده ساله یا همه ساله. هرسال پیوسته