جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سازه

سازه

سازه
ساختار، ساختمان، عامل (ریاضی)، واحد نحوی زبان (زبان شناسی)
سازه
فرهنگ فارسی معین

سازه

سازه
در کتابهای جدید ریاضی بجای عامل معمول شده است. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا

سازه

سازه
به لغت دری تبری به معنی جاروب است که خانه و فرش بدان روبند. (انجمن آرا) (آنندراج) ، در تفسیر ابوالفتوح در یک مورد بمعنی لیف خرما آمده و ظاهراً مصحف ’سازو’ است که سه بار در همان کتاب آمده است. رجوع به تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 4 ص 96 س 6 و سازو در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

سازه

سازه
قریه ای است در یمن از نواحی زبید. (معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا

سبزه

سبزه
سبزه وار، چمن زار، گندمگون، گیاهی که به صورت خودرو در جایی سبز شده است
سبزه
فرهنگ نامهای ایرانی

سایه

سایه
حامی، پناه، منطقه تاریک پشت هر جسم، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، تصویری از کسی یا چیزیکه هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود،
سایه
فرهنگ نامهای ایرانی