- سالنما
- جزوه ای که ایام سال را در آن ثبت کنند تقویم
معنی سالنما - جستجوی لغت در جدول جو
- سالنما
- دفترچه یا ورق کاغذ که در آن حساب روزها و ماه ها را چاپ کنند، تقویم، گاه نامه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با سلامت، در حال سلامت، بی گزند
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
صلح، آرامش، صفا، دوستی، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی (ع) همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ
سایت اینترنتی، وب سایت
تقویم
آلتی که برای تعیین جهت وزش باد نصب کنند لوحه سبک گردانی که در اطراف یک محور عمودی میچرخد و آنرا برای تعیین جهت و سمت باد در محل مرتفعی نصب نمایند
نشان دهنده راه، هادی، بلد راه
لاتینی مریم گلی از گیاهان مریم گلی
نامه ای که در آن وقایع سال نویسند، تقویم
کهنسال، مسن، بزرگسال
سال ماه سالمه
سالخداه. دارای شرف خداوند شرف، نیکبخت سعادتمند، صاحب السنه
سرخ مرد از گیاهان انخوسا
حساب سال و ماه، تاریخ، برای مثال شدش فرامش آن سال مه که شهر تو را / فروگرفت به نیرنگ و تنبل و دستان (مسعودسعد - لغتنامه - سال مه)
سال مه، حساب سال و ماه، تاریخ
وسیله ای برای تعیین جهت وزش باد
سال دار، سال دیده، کلان سال، سال خورده
کسی که راهی را به دیگری نشان می دهد و او را راهنمایی می کند، راه نماینده، رهبر، پیشوا، نقشه یا هر چیز دیگر که کسی از روی آن راه و مقصد خود را پیدا می کند
تاغنما تاکنما گونه ای از خوازه
ساعت، تقویم
Guide, Mentor, Facilitator
посредник , путеводитель , наставник
Facilitator, Führer, Mentor
фасилітатор , гід , наставник
facilitator, przewodnik, mentor