جدول جو
جدول جو

معنی سال مه

سال مه
حساب سال و ماه، تاریخ، برای مثال شدش فرامش آن سال مه که شهر تو را / فروگرفت به نیرنگ و تنبل و دستان (مسعودسعد - لغتنامه - سال مه)
تصویری از سال مه
تصویر سال مه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سال مه

سال مه

سال مه
تاریخ است و آن حساب نگاه داشتن سال و ماه و روز باشد. (برهان). ماه و روز. (جهانگیری). حساب سال و ماه نگاه داشتن و آن را روزمه نیز گویند و تاریخ و توریخ مأخذش از این لفظ فارسی بوده و آن را ماه روز نیز گفته اند. (آنندراج) :
شدش فرامش آن سال مه که شهر ترا
فروگرفت به نیرنگ و تنبل و دستان.
مسعودسعد (از آنندراج).
رجوع به سال و مه شود
لغت نامه دهخدا

سال مه

سال مه
سال قمری باشد و آن سیصد و پنجاه و چهار روز است. (برهان)
لغت نامه دهخدا

سالومه

سالومه
صلح، آرامش، صفا، دوستی، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی (ع) همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ
سالومه
فرهنگ نامهای ایرانی

سال به

سال به
کسی که هر سال او از سال گذشته بهتر است (یا بهتر خواهد بود تفاء لا)، نامی از نامهای مردان
فرهنگ لغت هوشیار

سال به

سال به
یا سالبه. نامی است از نامهای مردان ایران. مانند روزبه. (یادداشت مؤلف). و رجوع به حاشیه: سالبه بن ابراهیم شود
لغت نامه دهخدا

سالومه

سالومه
ملکه یهود دختر هرود فیلیپ و هرودیاد بوسیلۀ حیله و مکر عمویش هرودیا انتیپاس سرِ ژان باپتیست مقدس را از تن جدا کرد زیرا او موجب قطع رابطۀ آنتیپاس و هرودیاد شده بود
لغت نامه دهخدا

سالومه

سالومه
مرقس 15: زوجه زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی بود. قول صحیح آنکه خاله مسیح (یوئیل 19، 25) و از تابعین مسیح بود (انجیل متی 27، 56 مرقس 16، 1) و حال اینکه در بدو الامر ماهیت ملکوت مسیح را نفهمیده بود. (انجیل متی 20:21). (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا