جدول جو
جدول جو

معنی سارجی - جستجوی لغت در جدول جو

سارجی
دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 101 هزارگزی جنوب خاوری قاین، سر راه اتومبیل رو اسفدن به باسفج، کوهستانی ومعتدل، و آب آن از قنات، و محصول آن غلات و شلغم است، 150 تن سکنه دارد که به زراعت و مالداری اشتغال دارند، از صنایع دستی قالیچه بافی در آن معمول است، راه اتومبیل رو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساوجی
تصویر ساوجی
از مردم ساوه، مربوط به ساوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساروی
تصویر ساروی
از مردم ساری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غارجی
تصویر غارجی
صبحگاهی، صبوحی، برای مثال خوشا نبیذ غارجی با دوستان یک دله / گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله (شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۹)، ساقی، کسی که صبوحی بخورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
مربوط به خارج از کشور، بیگانه، تهیه شده در خارج از کشور، مقابل داخلی
آنچه مربوط به بیرون و ظاهر چیزی باشد، بیرونی
کسی که بر خلیفۀ وقت خروج کند
کسی که معتقد به مذهب خوارج باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساغرجی
تصویر ساغرجی
منسوب به ساغرج از مردم ساغرج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساروی
تصویر ساروی
منسوب به ساری از مردم ساری
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساوجی
تصویر ساوجی
منسوب به ساوه از مردم ساوه (ساوج) ساوه یی: سلمان ساوجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
منسوب به خارج و خارجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراجی
تصویر سراجی
عمل و شغل سراج زین سازی زین فروشی، دکان سراج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غارجی
تصویر غارجی
منسوب به غارج صبوحی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
((رِ))
بیرونی، بیگانه، در قدیم به مخالفان خلیفه می گفتند، جمع خوارج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساروی
تصویر ساروی
((رَ))
متعلق به شهر ساری در مازندران، اهل ساری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
انیرانی، بیگانه، فرنگی، بیرونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
External, Exterior, Foreign, Outer, Outgoing, Exterior
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
extérieur, externe, étranger, extraverti
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
ภายนอก , ภายนอก , ต่างประเทศ , ภายนอก , เป็นมิตร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
wa nje, nje, mgeni, outgoing
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
dış, harici, yabancı, dışa dönük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
외부의 , 외부 , 외국의 , 외향적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
外部の , 外部 , 外国の , 外向的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
חיצוני , חיצוני , זר , חברותי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
बाहरी , बाहरी , विदेशी , मिलनसार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
eksternal, asing, luar, ramah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
äußerlich, Außen-, extern, fremd, äußere, outgoing
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
extern, buitenlands, extravert
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
exterior, externo, extranjero, extrovertido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
esterno, straniero, estroverso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
exterior, externo, estrangeiro, extrovertido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
外部的 , 外部 , 外国的 , 外向的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
zewnętrzny, zagraniczny, towarzyski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
зовнішній , іноземний , комунікабельний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
внешний , иностранный , общительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
বাইরের , বিদেশী , বাইরের , বন্ধুবৎসল
دیکشنری فارسی به بنگالی