جدول جو
جدول جو

معنی خارجی

خارجی((رِ))
بیرونی، بیگانه، در قدیم به مخالفان خلیفه می گفتند، جمع خوارج
تصویری از خارجی
تصویر خارجی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خارجی

خارجی

خارجی
مربوط به خارج از کشور، بیگانه، تهیه شده در خارج از کشور، مقابلِ داخلی
آنچه مربوط به بیرون و ظاهر چیزی باشد، بیرونی
کسی که بر خلیفۀ وقت خروج کند
کسی که معتقد به مذهب خوارج باشد
خارجی
فرهنگ فارسی عمید