صبحگاهی، صبوحی، برای مثال خوشا نبیذ غارجی با دوستان یک دله / گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله (شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۹)، ساقی، کسی که صبوحی بخورد
منسوب به غارج. شراب صبوحی را گویند یعنی شرابی که به هنگام صبح نوشند، ساقی را نیز گفته اند، کسی را هم میگویند که صبوحی خورد. (برهان). در این کلمه غاوجی هم آمده است. (از برهان). این کلمه از غارِج به افزودن یاء نسبت گرفته شده است و در لغت فرس آرد: ’غارج صبوح باشد و غارجی صبوحی’. شاکر بخاری گوید: خوشا نبیذ غارجی با دوستان یکدله گیتی به آرام اندرون مجلس به بانگ و ولوله. (از حاشیۀ برهان چ معین)
مربوط به خارج از کشور، بیگانه، تهیه شده در خارج از کشور، مقابلِ داخلی آنچه مربوط به بیرون و ظاهر چیزی باشد، بیرونی کسی که بر خلیفۀ وقت خروج کند کسی که معتقد به مذهب خوارج باشد