جدول جو
جدول جو

معنی غارجی

غارجی
صبحگاهی، صبوحی، برای مثال خوشا نبیذ غارجی با دوستان یک دله / گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله (شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۹)، ساقی، کسی که صبوحی بخورد
تصویری از غارجی
تصویر غارجی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غارجی

غارجی

غارجی
منسوب به غارج. شراب صبوحی را گویند یعنی شرابی که به هنگام صبح نوشند، ساقی را نیز گفته اند، کسی را هم میگویند که صبوحی خورد. (برهان). در این کلمه غاوجی هم آمده است. (از برهان). این کلمه از غارِج به افزودن یاء نسبت گرفته شده است و در لغت فرس آرد: ’غارج صبوح باشد و غارجی صبوحی’. شاکر بخاری گوید:
خوشا نبیذ غارجی با دوستان یکدله
گیتی به آرام اندرون مجلس به بانگ و ولوله.
(از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

خارجی

خارجی
مربوط به خارج از کشور، بیگانه، تهیه شده در خارج از کشور، مقابلِ داخلی
آنچه مربوط به بیرون و ظاهر چیزی باشد، بیرونی
کسی که بر خلیفۀ وقت خروج کند
کسی که معتقد به مذهب خوارج باشد
خارجی
فرهنگ فارسی عمید

غارتی

غارتی
غارت گر، غارت شده، چیزی که از طریق غارت به دست آمده باشد
غارتی
فرهنگ فارسی عمید

خارجی

خارجی
بیرونی، بیگانه، در قدیم به مخالفان خلیفه می گفتند، جمع خوارج
خارجی
فرهنگ فارسی معین