جدول جو
جدول جو

معنی ساخر - جستجوی لغت در جدول جو

ساخر
ناحیه یا شهر کوچکی در مشرق سیستان و در ناحیۀ غور و هرات بوده، در حبیب السیر نام ساخر و تولک با زمین داور و فراه آمده است، رجوع به حبیب السیر چ قدیم تهران جزء چهارم از ج 2 ص 114 و جزء دوم از ج 3 ص 261 و جزء سوم از ج 3 ص 277 و 294و 384 و 298 و جزء چهارم از ج 3 ص 308 و چ کتابفروشی خیام ج 2 ص 604 و ج 3 ص 360 و ج 4 ص 74 و 171 و 237 و 302 و 314 و 315 و 367 و 591 شود، ضبط کلمه مشکوک است
لغت نامه دهخدا
ساخر
(خِ)
فسوس کننده. (آنندراج). مسخره کننده. مستهزی ٔ. (تفسیر ابوالفتوح چ 2 ج 8 ص 381 و 388). استهزاکننده. خنده ستانی کننده... تمسخر کننده. ریشخند کننده
لغت نامه دهخدا
ساخر
فسوس کننده، مسخر کننده، مستهزی
تصویری از ساخر
تصویر ساخر
فرهنگ لغت هوشیار
ساخر
((خِ))
سخره کننده، مسخره کننده
تصویری از ساخر
تصویر ساخر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایر
تصویر سایر
(پسرانه)
سیرکننده، رونده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساهر
تصویر ساهر
(پسرانه)
بیدار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامر
تصویر سامر
(پسرانه)
قصه گو، افسانه سرا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساحر
تصویر ساحر
(دخترانه)
سحرکننده، افسونگر
فرهنگ نامهای ایرانی
(خِ رَ)
تأنیث ساخر. رجوع به ساخر شود، کشتی باد موافق یافته. (منتهی الارب) (المنجد). ج، سواخر
لغت نامه دهخدا
(مَ خِ)
جمع واژۀ مسخره. (دهار). رجوع به مسخره شود
لغت نامه دهخدا
(یَسْ سا خَ)
نام یکی از دوازده فرزند یعقوب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساخن
تصویر ساخن
گرم روز گرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابر
تصویر سابر
شمشیر، تیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساغر
تصویر ساغر
پیاله، جام شرابخواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساعر
تصویر ساعر
بد انگیر بد خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساطر
تصویر ساطر
گوشتفروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساخط
تصویر ساخط
خشمناک دارای سخط خشمناک خشمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سارخ
تصویر سارخ
دستمال بزرگ که در آن چیزی ببندند بقچه، سفره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساخت
تصویر ساخت
ساختن، صنع، صنعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساحر
تصویر ساحر
افسونگر، سحر کننده، جادو کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساجر
تصویر ساجر
گرم کننده تنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سادر
تصویر سادر
سرگشته سراسیمه بی باک، خیره، شوخ چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساتر
تصویر ساتر
پوشنده، روپوش، عورت پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافر
تصویر سافر
مسافر، به سفر رونده، سفر کننده، کاروانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساکر
تصویر ساکر
ساکن، آرمیده بی باد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاخر
تصویر زاخر
شریف و بلند مرتبه، پر و لبریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاخر
تصویر ذاخر
پس انداز کننده
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره مرکبان جزو دسته آفتابیها که بادوام است. ریشه اش ستبرو گوشتدار و مایل بقهوه یی و بضخامت یک انگشت است. این گیاه در نواحی سرد و معتدل میروید. برگهایش بوسیله دمبرگ نسبه طویلی مستقیما از ریشه جدا میشوند. پهنگ برگهایش قلبی شکل و نسبه وسیع است. گلهایش در انتهای ساقه های فلس داری قرار دارند که نهنج آنها تا حدی وسیع (شبیه گل داودی) است. معمولا پس از پیدایش گل انتهای ساقه های گل دار بطرف زمین خم میشود. گلهای این گیاه قبل از شکفته شدن برای مصرف دارویی بوسیله زارعان جمع آوری میشود و برای رفع سرفه و رفع نزله مصرف میگردد و بیشتر خلط آور است. این گیاه در اغلب صحاری و کوهستانهای ایران میروید و من جمله در شمیران فراوان دیده میشود سعال حشیشه السعال دوسه الحمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساخره
تصویر ساخره
مونث ساخر: خریش مونث ساخر، کشتی باد موافق یافته جمع سواخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساخره
تصویر ساخره
((خِ رِ یا رَ))
مؤنث ساخر، کشتی باد موافق یافته، جمع سواخر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساخت
تصویر ساخت
احداث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سایر
تصویر سایر
دیگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاخر
تصویر تاخر
سپسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساحر
تصویر ساحر
جادوگر، افسونگره
فرهنگ واژه فارسی سره
کاسه ی چینی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی