جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ساهر

ساهر

ساهر
بیدار. مقابل نائم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) :
هر که شب ساهر شود پژمرده گردد بامداد
وین گل پژمرده چون ساهر شود زاهر شود.
منوچهری.
چون چشم ِ بخت و دولت بیدارت
نبود ستارۀ سحری ساهر.
سوزنی.
، لیل ساهر، شب ِ بیداری. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

ساهر

ساهر
مسمی به یوسف. طبیبی بوده است به ایام مکتفی خلیفه و کتاب کناش از اوست. (ابن الندیم). رجوع به عیون الانباء ص 203 شود
لغت نامه دهخدا