جدول جو
جدول جو

معنی ساتیاری - جستجوی لغت در جدول جو

ساتیاری
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج، واقع در 12 هزارگزی جنوب باختری پاوه و 10 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو شهرستان کرمانشاه به پاوه، کوهستانی و سردسیر است و از آب چشمۀ مشروب میشود و محصول آن غلات و توتون و لبنیات و پشم و روغن است، 388 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند، راه آن اتومبیل رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بختیاری
تصویر بختیاری
(پسرانه)
خوشبختی، کامرانی، یکی از تیره های بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجه های زبان کردی (نگارش کردی:بهختیاری)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساتیار
تصویر ساتیار
(پسرانه)
نام یکی از سرداران داریوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
کمک، امداد، معاونت
فرهنگ فارسی عمید
مربوط به دساتیر و کلمات آن مثلاً لغات جعلی دساتیری در نوشته های عده ای وارد شده و باعث اشتباه آنان گردیده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بختیاری
تصویر بختیاری
نیک بختی، اقبال، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استواری
تصویر استواری
محکمی، استحکام، محکم کاری، در امور نظامی درجۀ استوار داشتن. استوار، استقامت، ثبات، پایداری، اطمینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامیاری
تصویر دامیاری
گرفتن و صید کردن جانوران با دام، شغل و عمل دامیار، برای مثال گفتا که به رسم دامیاری / مهمان توام بدانچه داری (نظامی۳ - ۴۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استیجاری
تصویر استیجاری
اجاره ای، مزدی مثلاً منزل استیجاری، در فقه نماز، روزه یا حجی که شخص به جا نیاورده باشد و پس از مرگ او کسی را اجیر کنند تا هر یک از این فرایض را از جانب او بگزارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازگاری
تصویر سازگاری
سازگار بودن، توافق، موافقت، هماهنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازواری
تصویر سازواری
سازوار بودن، سازگاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساختکاری
تصویر ساختکاری
آراستن، تجهیز سپاه، آماده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گاوبانی چوپانی گاو: جنود ظفر نمود الله وردی خان و غلامان را از قضای ربانی صبحی بر سمت آن قلعه عبور افتاده و از شخصی که گاویاری مینموده خبر گرفتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامیاری
تصویر دامیاری
شغل و عمل دامیار صید جانوران با دام
فرهنگ لغت هوشیار
وظیفه یکساله سالانه، مدید دیرین طولانی: بحق صحبت ما سالیانی بحق دوستی و مهربانی. (ویس و رامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازکاری
تصویر سازکاری
همسازی هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستیاری
تصویر دستیاری
مددکاری، حمایت
فرهنگ لغت هوشیار
گزینایی هامکیک کامیک ارادی کاری که با اختیار و اراده و آزادی عمل تواء م باشد مقابل اجباری اضطراری
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به استیجار، نماز، روزه، حج استیجار یکه شخص مکلف به انجام آن باشدپس از مرگ با پرداختوجهی که شخصی را اجیر میکندتا فرائض مزبوره را از جانب میت بگزارد
فرهنگ لغت هوشیار
سازش موالفت مقابل ناسازگاری، موافقت، هماهنگی هم آوازی، گوارایی، لیاقت، قناعت خرد سندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بختیاری
تصویر بختیاری
منسوب به بختیار، ایلی است، گوشه ای در دستگاه همایون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استواری
تصویر استواری
محکمی، قرصی، متانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساقیگری
تصویر ساقیگری
چمانیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازواری
تصویر سازواری
سازگاری الفت موافقت، موافقت با مزاج ملایمت طبع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استواری
تصویر استواری
محکمی، سختی، ثبات، پایداری، امن یت، اطمینان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
ارادی، کاری که با اختیار و اراده انجام شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سازگاری
تصویر سازگاری
سازش، توافق، هماهنگی، قناعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساختکاری
تصویر ساختکاری
آمادگی، آراستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
کامیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استیجاری
تصویر استیجاری
کرایه ای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساستاری
تصویر ساستاری
سیاست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سازگاری
تصویر سازگاری
آکورد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختیاری
تصویر اختیاری
Optional, Optionally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استتاری
تصویر استتاری
Camouflaged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سازگاری
تصویر سازگاری
Adaptability, Compatibility
دیکشنری فارسی به انگلیسی