معنی ساختکاری
- ساختکاری
- آمادگی، آراستن
واژههای مرتبط با ساختکاری
ساختکاری
- ساختکاری
- آراستن، تجهیز سپاه، آماده کردن
ساختکاری
- ساختکاری
- آماده کردن، بسغدن، بسیجیدن، آراستن، تجهیز سپاه بقعاء ذی القصه، موضعی است که ابوبکر برای ساختکاری لشکر اسلام در آنجا رفت، (منتهی الارب)، ساخته کاری
ساخت کاری
- ساخت کاری
- ساخته و پرداخته کردن، عمل ساختن و آماده کردن چیزی
ساختاری
- ساختاری
- Structural
ساختاری
- ساختاری
- структурный
ساختاری
- ساختاری
- strukturell
ساختاری
- ساختاری
- структурний
ساختاری
- ساختاری
- strukturalny
ساختاری
- ساختاری
- 结构的
