- ساتکن
- ترکی مهجام ساغر، دلستان
معنی ساتکن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی مهجام ساغر، دلستان پیاله و قدح بزرگی که بدان باده نوشند
ترکی مهجام ساغر، دلستان
ساتگنی، قدح بزرگ شراب خوری که پر از شراب می کردند و بر سر سفره می گذاشتند
باشنده
بی حرکت، ایستاده، متوقف
نوعی پارچه نخی شبیه به اطلس
بی حرکت، بی صدا، آرمیده، آرام، باشنده و جای گرفته در خانه یا مقامی، در علوم ادبی ویژگی حرف غیرمتحرک
پارچه ای از جنس ابریشم یا لیون
Inhabitant, Occupant
житель , жилец
Bewohner
житель , мешканець
mieszkaniec
居民 , 居住者
habitante, ocupante
abitante, occupante
habitante, ocupante
habitant, occupant
inwoner, bewoner
निवासी
penghuni
ساكنٌ , مقيمٌ
주민 , 거주자
住民 , 居住者
sakin, oturan
mkaazi, mkazi
ผู้อาศัย , ผู้อยู่อาศัย
বাসিন্দা
رہائشی