جدول جو
جدول جو

معنی زیون - جستجوی لغت در جدول جو

زیون
زیان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زریون
تصویر زریون
(پسرانه)
زرگون، به رنگ زر، طلایی، سبز و خرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیوین
تصویر زیوین
(دخترانه)
نقره ای، نقره گون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیور
تصویر زیور
(دخترانه)
زینت، پیرایه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیوا
تصویر زیوا
(دخترانه)
زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیتون
تصویر زیتون
(دخترانه)
میوه بیضی شکل سفت و گوشتی که رنگ ان در مراحل مختلف رشد از سبز تا بنفش و سیاه تغییر می کند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زبون
تصویر زبون
بیچاره، ناتوان، عاجز، خوار، زیردست، مغلوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیون
تصویر شیون
گریه و ناله و زاری در هنگام مصیبت، نوحه، فغان و فریاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیتون
تصویر زیتون
درختی با برگ های بیضی نوک تیز و گل های سفید کوچک که به صورت خوشه در کنار برگ ها جمع می شود
زیتون تلخ: در علم زیست شناسی سنجد تلخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیان
تصویر زیان
نقصان، مقابل سود، خسارت، ضرر
زندگی دادن، زیاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیون
تصویر هیون
شتر تندرو، شتر بزرگ، شتر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، خالۀ گردن دراز، جمل، ابل، ناقه، بعیر، اشتربرای مثال تو را کوه پیکر هیون می برد / پیاده چه دانی که خون می خورد (سعدی۱ - ۱۷۵)
اسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زریون
تصویر زریون
زرگون مانند زر، به رنگ زر، طلایی، زرّین فام، زرغون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیور
تصویر زیور
هر چیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عیون
تصویر عیون
عین ها، ذات ها و نفس ها، ذات هر چیز، چشم ها، چشمه ها، چیزهای آماده و حاضر، بزرگ ها و مهتران قوم، مردان بزرگ و شریف، جمع واژۀ عین
عیون اعمال: شغل های بزرگ، کارهای بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیون
تصویر دیون
دین ها، وام ها، قرض ها، فام ها، پام ها، جمع واژۀ دین
فرهنگ فارسی عمید
(بُزْ)
یک نوع پارچۀ گلابتون دوزی و زربفت و کیمخواب. (ناظم الاطباء). نوعی از ابریشم نفیس. (آنندراج). سندس. دیبا. و احتمال دارد معرب پرنون باشد. (یادداشت بخط دهخدا)
لغت نامه دهخدا
شتر، شترجمازه، شتر بزرگ، هرجانوربزرگ، اسب. توضیح هیون اصلا یونانی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضیون
تصویر ضیون
گربه نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیون
تصویر قیون
جمع قین، بندگان آهنگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیون
تصویر کیون
جمع کین، هلش ها فروتنی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیون
تصویر عیون
جمع عین، چشم ها چشمه ها شور چشم جمع عین چشمها، جمع عین چشمه ها
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیون
تصویر شیون
ناله و زاری فغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایون
تصویر ایون
اتم الکترولیت که حامل بار الکتریکی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیودن
تصویر زیودن
بخواب رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزیون
تصویر بزیون
پارچه گلابتون دوزی و زربفت و کیمخواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیان
تصویر زیان
نقصان، ضرر، خسارت و کمی آسیب، صدمه، گزند، آزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیتون
تصویر زیتون
نام درختی که روغن وی معمول اطباست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زریون
تصویر زریون
برنگ زر طلایی زرد فام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبون
تصویر زبون
خوار، زیردست، بیمقدار، ناچیز، حقیر، ذلیل، توسری خور، ستمکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیون
تصویر دیون
جمع دین، وام ها وام های زماندار جمع دین وامها قرضها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیون
تصویر بیون
جمع بین، میانه ها، کران ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیوش
تصویر زیوش
عمر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیور
تصویر زیور
آرایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیان
تصویر زیان
ضرر، خسارت
فرهنگ واژه فارسی سره