جدول جو
جدول جو

معنی زیرکاس - جستجوی لغت در جدول جو

زیرکاس
زیرکاسه:
گر فلک با تو هم آورد شود در هر باب
زیرکاسی بزن و نیست کنش همچو حباب،
میرنجات (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیرچاق
تصویر زیرچاق
کمان کم زور، کسی که هرچه فرمان دهند اطاعت کند، فرمانبر، مطیع و افتاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرزار
تصویر زیرزار
نالۀ ضعیف، بانگ حزین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرباج
تصویر زیرباج
آش زیره، آشی که در آن زیره ریخته باشند، زیربا، زیروا، زیره با
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرگاه
تصویر زیرگاه
کرسی، صندلی، تخت، چهارپایه ای برای نشستن، برای مثال نهادند زرّین یکی زیرگاه / نشست از برش پهلوان سپاه (فردوسی - ۷/۵۸۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرکسار
تصویر زیرکسار
زیرک، عاقل و دانا، باهوش، تیزهوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارکاس
تصویر بارکاس
کشتی کوچک، زورق، قایق موتوری
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ)
فنی است از کشتی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نام داو کشتی که دست زیر زانوی حریف زده از جا برداشتن است. (غیاث). رجوع به زیرکاس شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان اوجان است که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع است و 206 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیرگاه
تصویر زیرگاه
کرسی و صندلی که بر آن نشینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرکسار
تصویر زیرکسار
خداوند ادراک و فهم و شعور باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
از روی عقل و بینش و فراست
فرهنگ لغت هوشیار
روسی کشتیچه ناوچه قایق موتوری کشتی کوچک (بیشتر در شمال ایران مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار
((کْ سْ))
نام تجارتی دستگاهی است که برای اولین بار فتوکپی به صورت خشک را متداول کرد، فتوکپی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایرباس
تصویر ایرباس
((اِ))
هواپیمای مسافری با گنجایش زیاد برای حمل مسافر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیرچاق
تصویر زیرچاق
کمان کم زور، کنایه از کسی که هر چه بدو فرمان دهند انجام دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیرکتر
تصویر زیرکتر
اکیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیرکان
تصویر زیرکان
اکیاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیرکشک
تصویر زیرکشک
آسندر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیراکس
تصویر زیراکس
روگرفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
Cleverly, Cunningly, Mincing, Shrewdly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astucieusement, de manière rusée, affecté, habilement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
صدای خفیف، ور آمدن خمیر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
умно , хитро , претенциозный , хитро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
geschickt, listig, gekünstelt, scharfsinnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
розумно , хитро , неприродний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
sprytnie, przebiegle, sztuczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
聪明地 , 狡猾地 , 做作的 , 精明地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
habilidosamente, astutamente, afeminado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astutamente, artificioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astutamente, amanerado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
slim, sluw, gemaakt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
चतुराई से , चालाकी से , चपल , चतुराई से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
dengan cerdas, dengan licik, dibuat-buat, secara cerdik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
영리하게 , 교활하게 , 부자연스러운 , 영리하게
دیکشنری فارسی به کره ای