معروف. (آنندراج). محل زیارت. جای زیارت کردن. (ناظم الاطباء). مزار. زیارتگه. زیارت جای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیارتخانه: بر سر دجله گذشته تا مداین خضروار قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیده اند. خاقانی. درختی در این وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آن جایگه روند. (گلستان). رجوع به زیارت و زیارتخانه و زیارتگه و دیگر ترکیبهای زیارت شود
معروف. (آنندراج). محل زیارت. جای زیارت کردن. (ناظم الاطباء). مزار. زیارتگه. زیارت جای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیارتخانه: بر سر دجله گذشته تا مداین خضروار قصر کسری و زیارتگاه سلمان دیده اند. خاقانی. درختی در این وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آن جایگه روند. (گلستان). رجوع به زیارت و زیارتخانه و زیارتگه و دیگر ترکیبهای زیارت شود
کرسی، (جهانگیری) (شرفنامۀ منیری)، کرسی که بر آن نشینند، (برهان)، کرسی و صندلی، (ناظم الاطباء)، کرسی باشد، چه پائین تر از گاه یعنی تخت می گذارند، (فرهنگ رشیدی)، کرسی که بر آن نشینند و آن کرسی را زیر تخت بزرگ گذارند از این روی زیرگاه گویند، (انجمن آرا) (آنندراج) : بر تخت زرین یکی زیرگاه نشسته بر او پهلوان سپاه، فردوسی، نهادند زرین یکی زیرگاه نشست از برش پهلوان سپاه، فردوسی، همان میزبان را یکی زیرگاه نهادند و بنشست نزدیک شاه، فردوسی، بر اورنگ بد پهلوان پیش شاه سوی راستش سام بر زیرگاه، اسدی، بهرخانه در تختی از پیشگاه بر تخت زیرین یکی زیرگاه، اسدی
کرسی، (جهانگیری) (شرفنامۀ منیری)، کرسی که بر آن نشینند، (برهان)، کرسی و صندلی، (ناظم الاطباء)، کرسی باشد، چه پائین تر از گاه یعنی تخت می گذارند، (فرهنگ رشیدی)، کرسی که بر آن نشینند و آن کرسی را زیر تخت بزرگ گذارند از این روی زیرگاه گویند، (انجمن آرا) (آنندراج) : بر تخت زرین یکی زیرگاه نشسته بر او پهلوان سپاه، فردوسی، نهادند زرین یکی زیرگاه نشست از برش پهلوان سپاه، فردوسی، همان میزبان را یکی زیرگاه نهادند و بنشست نزدیک شاه، فردوسی، بر اورنگ بد پهلوان پیش شاه سوی راستش سام بر زیرگاه، اسدی، بهرخانه در تختی از پیشگاه بر تخت زیرین یکی زیرگاه، اسدی
قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند. (ناظم الاطباء) : در سیاستگاه قهرش بر قضای کائنات لطف را دایم جنازه بر سر سه دختر است. بدر چاچی (از آنندراج)
قتلگاه و جایی که در آن اجرای سیاست و عقوبت میکنند. (ناظم الاطباء) : در سیاستگاه قهرش بر قضای کائنات لطف را دایم جنازه بر سر سه دختر است. بدر چاچی (از آنندراج)
دستک و پروانۀ زوار و حجاج. (آنندراج). آنچه را که در وقت شرفیابی قبور متبرکه از دعاهای مأثور و جز آن قرائت می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به زیارت و زیارت عاشورا شود
دستک و پروانۀ زوار و حجاج. (آنندراج). آنچه را که در وقت شرفیابی قبور متبرکه از دعاهای مأثور و جز آن قرائت می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به زیارت و زیارت عاشورا شود
مزار. زیارتگاه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ز سمرقند بسی کس به دعای توشدند به زیارتگه کاشان و عبادتگه اوش. سوزنی. رفت از آنجا و برگ راه بساخت به زیارتگه مقدس تاخت. نظامی. زیارتگه اصل داران پاک ولی نعمت فرع داران خاک. نظامی. وزین حال اگر نیز گردان شوم زیارتگه نیکمردان شوم. نظامی. گرت در بیابان نباشد چهی چراغی بنه در زیارتگهی. سعدی (بوستان). بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود. حافظ. رجوع به زیارتگاه شود
مزار. زیارتگاه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ز سمرقند بسی کس به دعای توشدند به زیارتگه کاشان و عبادتگه اوش. سوزنی. رفت از آنجا و برگ راه بساخت به زیارتگه مقدس تاخت. نظامی. زیارتگه اصل داران پاک ولی نعمت فرع داران خاک. نظامی. وزین حال اگر نیز گردان شوم زیارتگه نیکمردان شوم. نظامی. گرت در بیابان نباشد چهی چراغی بنه در زیارتگهی. سعدی (بوستان). بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود. حافظ. رجوع به زیارتگاه شود