- زَاهِر
- رونق، درخشان، راغب
معنی زَاهِر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قابل حذف، به علاوه، زیادی، اضافی، فراوان
بدبین، طعنه آمیز، طنزآمیز، تمسخرآمیز، طعن آمیز، طنز نویس، توهین آمیز، تحقیرآمیز، مسخره آمیز
افسونگر، جادوگر، جذّاب، شعبده باز
سپاسگزار، متشکّرم
زودگذر، محو شدن، ناپدید
ریاکار، نادرست، غلط، توهّمی
غرّش کننده، راهزن
بافته شده
غرّنده، جیرجیر
کشاورز، کاشت
خزنده
توانا، قادر، رهبری کردن
شگفت انگیز، چشمگیر
عمیق، سیب
پروازان، پرنده
عرضی، گذرا
ظاهری، آشکار، قابل مشاهده، ظاهر
همه جا حاضر، حاضر
بیدار، مراقب
بازدیدکننده
زورآور، فاتح، سرکوبگر، غلبه آور
استادانه، ماهر
کمرنگ، رنگ پریده
متحیّر، گیج شده، پریشان
یادآور، به یاد داشته باشید
استبدادی، ناعادلانه
وحشیانه، نادان، پر صدا و خودخوٰاه، به طور ملامت آمیز، جاهل
آماده
شایسته، ناسپاس
سوت زدن، خس خس سینه
مست، خردکننده