- زَارَ
- دوباره بازدید کردن، بازدید کرد، بازدید کردن
معنی زَارَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دور زدن، خانه، چرخاندن، سرگیجه دادن، چرخیدن، شماره گرفتن
شورش کردن، انتقام گرفتن
شدن، شد، کدگذاری کردن، شکل دادن، قالب دادن، تعمیر اساسی کردن، موشک زدن، جیغ زدن
آسیب رساندن، مضرّ
پرواز کردن، او پرواز کرد
سیمان زدن، او راه افتاد، راه پیمایی کردن، سرعت حرکت دادن، قایق رانی کردن، گردش کردن، آب دادن، سیم کشیدن
وزوز کردن، بازدید کرد
افزایش دادن، او افزایش یافت، شدید کردن، پیش بردن، حدّاکثر کردن
غار رفتن، او حسادت می کرد، غارت کردن، حمله کردن، غوطه ور شدن
عمده، قصّابی
باروری، فراوانی