جدول جو
جدول جو

معنی زَاحِف - جستجوی لغت در جدول جو

زَاحِف
خزنده
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زودگذر، محو شدن، ناپدید
دیکشنری عربی به فارسی
هدف دار، هدفمند
دیکشنری عربی به فارسی
فاحش، ناپسند، بی شرم، بی حیا، زبانی، محروم اخلاق، بی ادب
دیکشنری عربی به فارسی
تشخیص دهنده، آشکارساز، آشکار
دیکشنری عربی به فارسی
قابل توجّه، متوجّه شدن
دیکشنری عربی به فارسی
بی ثمر، خشک
دیکشنری عربی به فارسی
کشاورز، کاشت
دیکشنری عربی به فارسی
غرّنده، جیرجیر
دیکشنری عربی به فارسی
رونق، درخشان، راغب
دیکشنری عربی به فارسی
غرّش کننده، راهزن
دیکشنری عربی به فارسی
قابل حذف، به علاوه، زیادی، اضافی، فراوان
دیکشنری عربی به فارسی
بازدیدکننده
دیکشنری عربی به فارسی
فرسوده، رنگ پریده، پریده رنگ
دیکشنری عربی به فارسی
ریاکار، نادرست، غلط، توهّمی
دیکشنری عربی به فارسی
شارژ، کشتی باری
دیکشنری عربی به فارسی
افسونگر، جادوگر، جذّاب، شعبده باز
دیکشنری عربی به فارسی
خردکننده، آسیاب
دیکشنری عربی به فارسی
خندیدن با صدای بلند، خندیدن، خندان، خنده کنان، خنده آور
دیکشنری عربی به فارسی
پیش بین، او می داند، فهمیده
دیکشنری عربی به فارسی
ساختگی، صندوقدار
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، بادی، طوفانی
دیکشنری عربی به فارسی
سیلابی، جارو کردن
دیکشنری عربی به فارسی
رباینده، نافی
دیکشنری عربی به فارسی
نگران، ترسیده، ترسان
دیکشنری عربی به فارسی
جستجوگر، محقّق
دیکشنری عربی به فارسی
یک، یکی
دیکشنری عربی به فارسی