جدول جو
جدول جو

معنی زَائِب - جستجوی لغت در جدول جو

زَائِب
غرّش کننده، راهزن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

استبدادی، ناعادلانه
دیکشنری عربی به فارسی
عالی، شگفت انگیز، جالب، شکوهمند
دیکشنری عربی به فارسی
رهبر، پیشگام، ستوان
دیکشنری عربی به فارسی
خواهان، مایل، مشتاق
دیکشنری عربی به فارسی
سرگردان، گمشده
دیکشنری عربی به فارسی
گسترده، گرسنه
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کننده، جذّاب، جاذب
دیکشنری عربی به فارسی
نگران، ترسیده، ترسان
دیکشنری عربی به فارسی
موانع، مانع
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار، در حال بازگشت، محبوس
دیکشنری عربی به فارسی
بلند، خشن، پر سر و صدا
دیکشنری عربی به فارسی
عزب، مجرّد
دیکشنری عربی به فارسی
سرگشته، گمشده، سرگردان
دیکشنری عربی به فارسی
پروازان، پرنده
دیکشنری عربی به فارسی
خواستگار، یک خوٰاستگار
دیکشنری عربی به فارسی
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
وزوز، پشتکار
دیکشنری عربی به فارسی
غایب، هیپرپاراتیروئیدیسم
دیکشنری عربی به فارسی
ناامید، بیهوده
دیکشنری عربی به فارسی
دلتنگ، خاکستری
دیکشنری عربی به فارسی
زودگذر، محو شدن، ناپدید
دیکشنری عربی به فارسی
ریاکار، نادرست، غلط، توهّمی
دیکشنری عربی به فارسی
بازدیدکننده
دیکشنری عربی به فارسی
قابل حذف، به علاوه، زیادی، اضافی، فراوان
دیکشنری عربی به فارسی
فروشنده
دیکشنری عربی به فارسی
پایدار، دائمی، بی وقفه، دیکتاتور، همیشگی
دیکشنری عربی به فارسی
بی روح، بدبخت، غمگین، فقیر
دیکشنری عربی به فارسی
فرسوده، ویران شده
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، یک گدا
دیکشنری عربی به فارسی
دائن، طلبکار
دیکشنری عربی به فارسی