- زمر
- نی زدن
معنی زمر - جستجوی لغت در جدول جو
- زمر
- نی زدن، نواختن نی، صوت، بانگ
- زمر ((زَ))
- نای زدن، صورت، جمع زمور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جماعت، دسته، جمعیت، گروه
یکی از اقسام آلومین برنگ سبز که از سنگهای قیمتی است و هر چه پر رنگتر باشد گرانبها تر است
سنگی قیمتی و معمولاً سبز رنگ که در جواهرسازی به کار می رود
جماعت، فوج، گروه
شاه، ملک، پادشاه
منسوب به زمرد زمردی ساخته از زمرد
پارسی تازی گشته زمردی دو بالی منسوب به زمرد زمردیت ساخته از زمرد: انگشتر زمردی
پارسی تازی گشته (لاتینی معرب فرهنگ فارسی معین) زمرد (اوزومبرت) دو بال پارسی است شاهدانه از گیاهان
زمردگون، به رنگ زمرد، سبز رنگ
شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بنگ، فنگ، بنج، زمرّد گیاه، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
بنگ، فنگ، بنج، زمرّد گیاه، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بنگ، فنگ، بنج، زمرّدگیا، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
بنگ، فنگ، بنج، زمرّدگیا، شاهدانج، شهدانج، کنودانه
تهیه شده از زمرد، به رنگ زمرد، سبز رنگ، رنگ سبز
چیزی که بر آن نگین هایی از زمرد کار گذاشته باشند، زینت داده شده با زمرد
زیوش، زندگی
آتیک
فرماینده فرمان پاد امر کننده فرماینده کار فرما، جمع آمرین، روز ششم یا چهارم از ایام عجوز
بی سود مرد روی سینه و شکم دراز کشیدن
بر انگیختن، ترسانیدن دلیر
فرماینده
فرمایش
نوازنده نی نای زن. توضیح: لغویان عرب) زمار (را بدین معنی آورده اند و استعمال) زامر (رانفی کرده اند
بالا باشد که بعربی فوق گویند درشت، ناهموار، خشن