جدول جو
جدول جو

معنی زمر

زمر
(تَ مَضْ ضُ)
نای زدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نی نواختن. (غیاث) : راه تظاهر به خمر و زمر و محظورات شرع بربست. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 439).
عاشق میدان و اسب وپای نه
عاشق زمر و لب و سرنای نه.
مولوی.
چنان از خمر و زمر و نای و ناقوس
نمی ترسم که از زهد ریایی.
سعدی.
رجوع به دزی شود، پر کردن مشک را، فاش و آشکار کردن حدیث، برآغالانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا