جدول جو
جدول جو

معنی زلیب - جستجوی لغت در جدول جو

زلیب
(زَ)
زلیبا:
آردی روغن و حلوای برنجی و زلیب
مرد کاری، چوبه چنگال زنی اول بار.
بسحاق اطعمه (از نظام قاری).
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلیب
تصویر سلیب
ربوده عقل، ربوده مال، زن یا ناقۀ بچه مرده، بچۀ ناتمام افکنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبیب
تصویر زبیب
مویز، انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، کشمش، سکج، سیج، هولک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلیب
تصویر قلیب
چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، بئر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صلیب
تصویر صلیب
دو چوب متقاطع به شکل که در روم باستان برای اعدام محکومین استفاده می شد، چلیپا، نمادی به شکل که به اعتقاد مسیحیان عیسی را به آن آویخته اند و نزد آنان مقدس شمرده می شود، چلیپا، کنایه از زلف معشوق، هر نقش یا طرح به شکل، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی، دلفین
صلیب سرخ: مؤسسه ای بین المللی که برای کمک های عمومی به کشورها و مردمی که دچار حوادث ناگهانی و خسارت های مالی و تلفات جانی می شوند به وجود آمده است و نشان آن صلیبی به رنگ سرخ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلیب
تصویر حلیب
شیر، به ویژه شیر گاو یا گوسفند، شراب خرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلیف
تصویر زلیف
زلیفن، ترس، بیم، تهدید، کینه
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
تیر نیک تراش. (منتهی الارب) (آنندراج). تیر نیک تراشیده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زِلْ لی یَ)
زیلو. (دهار). گستردنی. معرب زیلو. ج، زلالی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به زیلو شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
یوم الزریب... از روزهای عربان است. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). من ایام حروب العرب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
بسیار جوینده. ج، طلباء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ لَ)
ابن عمیر بن وهب، از بنی قصی بن کلاب. صحابی قدیم الاسلام و از مردان بسیار شجاع و سخت و از مهاجرین به حبشه و سپس مدینه بود و بسیاری از وقایع را دریافت و در یوم اجنادین کشته شد. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 451). صحابی کسی است که نه تنها پیامبر اسلام را دیده، بلکه با او زندگی کرده و از او آموخته است. این افراد، اولین دانش آموختگان اسلام محسوب می شوند و از نظر تاریخی و مذهبی، جایگاهی والا دارند. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
گیاه سیاه دیرینه یا گیاه دوساله، نوعی از شورگیاه
لغت نامه دهخدا
(حَ)
شیر دوشیده یا تازه دوشیده که مزۀ آن متغیر نشده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). شیر تازه و خام. (کنزاللغات) (غیاث). شیر خام و ناجوشانده: و اذا شرب (طراثیث) بمخیض البقر و بلبن الماعز حلیباً و مطبوخاً اصلح استرخاء المعده. (ابن البیطار).
- لبن الحلیب، لبن الرطب. شیر ماک. آغوز. فله. این کلمه در ابن البیطار مکرر آمده است و لکلرک آنرا به پتی له ترجمه میکند و پتی له، آبی است که از شیر جغرات شده جدا میشود. (یادداشت مرحوم دهخدا).
، شراب خرما. (منتهی الارب) (آنندراج)، دم حلیب، خون تازه. (منتهی الارب) (آنندراج)، شیرۀتخم ها و غیر آن. یکی از معانی حلیب در طب و پزشکی ودواشناسی شیره ای است که از بذور کوفته و در آب مالیده و از کرباس درکرده گیرند. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
پلیبس از مورخان بزرگ یونان است که در حدود 210 تا 200 قبل از میلاد در شهر میگالوپولیس تولد یافت و در حدود 125 درگذشت. کتاب تاریخ عمومی او که مرکب ازچهل مجلد بود و اکنون از آن جز پنج مجلد در دست نیست بهترین آثار تاریخی قدیم است. (حواشی ترجمه تمدن قدیم فوستل دو کولانژ از فلسفی). این مورخ یونانی بین 212 و 105 قبل از میلاد تولد شده و بین 130 و 125 قبل از میلاد درگذشته. نوشته های او راجع به جغرافیا و تاریخ عالم قدیم است ولی بیشتر کتابهای او گم شده. مهم ترین نوشته های او در چهل کتاب راجع به تاریخ عمومی بوده و از این عده فقط پنج کتاب اوّل و قسمتهائی از کتاب دیگر و کتاب 17-19-40 تا زمان ما باقی است. این کتابها را پولی بیوس در واقع برای تاریخ روم نوشته، چنانکه میتوان گفت مضامین آن تاریخ 53 سال از دورۀ رومی است و مربوط به زمانی بین 220-168 قبل از میلاد است. راجع بخود مورخ باید در نظر داشت که نسبت به رومیها خوش بین است و حتی خواسته بنماید که دست تقدیر دنیا را بطرفی میبرده، که تماماً در تحت ادارۀ یک ملت قوی درآید. بنابراین سه نقص بزرگ در نوشته های او هست: 1- به وقایعی که نظر او را نمیرساند اهمیت نداده و میگوید قابل تحقیق و تدقیق نیست. 2- وقایعی که به روم یا به دوستان فراوانی که در روم داشته و متنفّذ بوده اند برمیخورده به سکوت گذشته یا بطور دیگر تعبیر شده. 3- مقصودمهم او این است که از تاریخش درسهای عبرت گیرند و حکمت عملی آموزند بنابراین تشبیهات و قضاوتهائی که میکند غالباً برای تأیید نظری است که صحیح یا سقیم قبلاً اتخاذ کرده و بالنتیجه جهات وقایع یا تغییر حکومتها و غیره مبنی بر تأویل و تفسیری است که از عقیدۀاو ناشی گشته. با وجود این کتابهای او برای مورخ مهم است زیرا او همواره سعی داشته که جهات وقایع را روشن کرده ارتباط حوادث را با یکدیگر نشان دهد و به این مناسبت تاریخ خود را تاریخ ’پراگماتیک’ نامیده. جاهائی از کتابهای پولی بیوس با مشرق قدیم و ایران مربوط است و بهمین جهت با وجود اینکه او کتابهای خود را برای تاریخ روم نوشته، شمه ای از این مورّخ و نوشته های او ذکر شد. (ایران باستان ج 1 صص 76-77 تحت عنوان پولی بیوس). و در قاموس الاعلام ترکی (در کلمه پولیب) آمده است: پولیب از مورخان یونان قدیم است که در سال 206 قبل از میلاد در مگالوپولیس تولد یافته و در سنۀ 166 بطریق رهن به روم رفت و مدت مدیدی در آنجا اقامت گزید و به امور سیاسی و نظامی رومیان وقوف پیدا کرد و با پل امیل و پسران وی انتساب جست و به همراهی اسکیپیون که یکی از آنان بود به افریقا و محاصرۀ قرطاجنه رفت و مدّتی در افریقا و اسپانیا و گالیا به سیاحت پرداخت، سپس از طرف رومیان به مأموریتهای مخصوصی به یونان اعزام شد و در 124 قبل از میلاد بسن ّ 82سالگی وفات کرد. وی تألیفاتی در تاریخ و فلسفه و تراجم احوال دارد، مشهورتر از همه تاریخ عمومی است که حاوی وقایع عصر خود اوست لکن نسخ موجودۀ این کتاب ناتمام است. از دیگر آثار وی بیش از چند جزء در دست نیست. - انتهی
لغت نامه دهخدا
(زَ)
آواز صدای گلو را گویند. (برهان). آواز گلو. (فرهنگ جهانگیری). آواز و صدایی که از گلو برآید. (انجمن آرا) (آنندراج). آواز و صدای گلو. فواق. آروغ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نوعی از شیرینی که به هندی جلیبی گویند. (آنندراج). زلوبیا. (ناظم الاطباء). زلابیه. بکتاش. زلوبیا. زلیبیا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حلیب
تصویر حلیب
شیر دوشیده، می خرما، خون تازه شیر دوشیده شیر، شراب خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبیب
تصویر زبیب
مویز، کشمش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیه
تصویر زلیه
پارسی تازی شده زیلو گستردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیل
تصویر زلیل
آب صاف و گوارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیق
تصویر زلیق
شلیل، ماهی لیز آفگانه (جنین سقط شده) نسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیف
تصویر زلیف
ترس و وهم، ترس و بیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیج
تصویر زلیج
کلید شده، سرسره لغزگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلیب
تصویر سلیب
ربوده مال یا عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیب
تصویر کلیب
گروه سگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیب
تصویر قلیب
چاه کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلیب
تصویر طلیب
بسیار جوینده
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی است که عیسی مسیح به اعتقاد مسیحیان بر آن بدار آویخته شد و هر چیزی که بر شکل دو خط متقاطع بود از نقش یا چوب یا جز آن می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زعیب
تصویر زعیب
ویز آوای کبت (زنبور عسل)، غار آوای کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبیب
تصویر زبیب
((زَ))
انگور خشک، انجیر، خرمای خشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حلیب
تصویر حلیب
((حَ))
شیر تازه دوشیده، شراب خرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صلیب
تصویر صلیب
((صَ))
خاج، چلیپا. داری به شکل، که حضرت عیسی (ع) را به آن آویختند، نام یکی از صورت های فلکی جنوبی، سرخ مؤسسه ای جهانی با نشانه ای به شکل صلیب و به رنگ سرخ که کارش یاری رساندن به آسیب دیدگان از جنگ یا بلایای طبیعی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صلیب
تصویر صلیب
چلیپا
فرهنگ واژه فارسی سره