شیر دوشیده یا تازه دوشیده که مزۀ آن متغیر نشده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). شیر تازه و خام. (کنزاللغات) (غیاث). شیر خام و ناجوشانده: و اذا شرب (طراثیث) بمخیض البقر و بلبن الماعز حلیباً و مطبوخاً اصلح استرخاء المعده. (ابن البیطار). - لبن الحلیب، لبن الرطب. شیر ماک. آغوز. فله. این کلمه در ابن البیطار مکرر آمده است و لکلرک آنرا به پتی له ترجمه میکند و پتی له، آبی است که از شیر جغرات شده جدا میشود. (یادداشت مرحوم دهخدا). ، شراب خرما. (منتهی الارب) (آنندراج)، دم حلیب، خون تازه. (منتهی الارب) (آنندراج)، شیرۀتخم ها و غیر آن. یکی از معانی حلیب در طب و پزشکی ودواشناسی شیره ای است که از بذور کوفته و در آب مالیده و از کرباس درکرده گیرند. (یادداشت مرحوم دهخدا)