- زغلول
- جوجه کبوتر، بچه گوسپند یا شتر، کودک ناتوان، سبک چابک طفل کودک، سبک چابک جمع زغالیل
معنی زغلول - جستجوی لغت در جدول جو
- زغلول
- طفل، کودک، سبک و چابک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای تنگ جای لغزنده، چست در نیاز
سبک شادمان
لغزان نرم تابان
ویژگی کسی که غل و زنجیر به گردنش انداخته شده، بسته شده
بندی به زنجیر کشیده، تشنه کسی که غل و زنجیر بگردن دستش بسته شده، سخت تشنه
صاف و گوارا
خیانت، مکر
جمع واژۀ غل، طوق و بند های آهنی که به گردن یا دست و پای زندانیان می بستند
جمع واژۀ غل، طوق و بند های آهنی که به گردن یا دست و پای زندانیان می بستند
ناراستی در پروه (غنیمت)، نمک ناشناسی، روان شدن آب میان درختان، زاو لانه نهادن بند نهادن زود گوار، نمک نشناس، جمع غل، زاو لانه ها بند و زنجیر ها